۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه

احتمال تکرار انقلاب 1989 رومانی در روز 22 بهمن- از فرصت بدست آمده برای راهپیمایی قانونی بهترین استفاده را ببریم


دوستان! تمامی دیکتاتور ها چون پشتوانه مردمی ندارند، هر از چندگاهی مثل 22 بهمن باید یک تظاهرات چند هزار نفره با حضور طرفداران خود برگزار کنند تا برای مدت کوتاهی به خودشون روحیه بدهند. غافل از اینکه در مقابل مردمی که فکر میکنند "طرفدارشون" هستند قرار میگیرند. بگذارید نگاهی داشته باشیم به نمونه تاریخی انقلاب رومانی:

نیکولای چائوشسکو (زاده ۲۶ ژانویه ۱۹۱۸ ) سیاست‌مدار کمونیست رومانیایی بود که در جریان ۲۴ سال حکومت مطلقه خود انواع مشقات را به مردم رومانی تحمیل کرد. هنگامی که ملتش در اعتراض به دستگیری کشیش لازلو توئکس مدافع اقلیت مجار ترانسیلوانیا در این شهر دست به تظاهرات زدند. چائوشسکو به ارتش دستور داد تظاهرات مردم را سرکوب کند. صدها نفر از مردم کشته شدند و چائوشسکو در تلویزیون از ارتش برای سرکوب تظاهرات تقدیر کرد. بله، تشابه زیادی بین دیکتاتورها وجود دارد !

چائوشسکو در دسامبر 1989 یک تظاهرات حکومتی ترتیب داده بود و کارگران رو که فکر میکرد طرفدارش (بخوانید لشگر ساندیسی خودمون! ) هستند، از قسمتهای مختلف شهر جلوی کاخ ریاست جمهوری جمع کرده بود. ناگهان گروهی چند نفره از میان جمعیت شروع کردند به فریاد: مرگ بر دیکتاتور! . . این شعار به سرعت گسترش پیدا کرد و به تمام مردم سرایت کرد... پلیس از عهده ی کنترل جمعیت بر نیامد، چون بسیاری از اونها هم در اثر هیجان ایجاد شده به مردم پیوسته بودند! در نهایت مردم خشمگین وارد کاخ ریاست جمهوری شدند و چاوشسکو با هلیکوپتر فرار کرد. نیکولای چائوشسکو و همسرش النا در جاده فرودگاه پیتستی توسط نیروهای انقلابی دستگیر شدند و پس از یک محاکمه کوتاه در یک پادگان نظامی در حضور مردم تیرباران شدند...

برای درک این مطلب بگذارید گذری کوتاه داشته باشیم به جامعه شناسی و پدیده انبوه خلق یا crowd. این پدیده زمانی اتفاق می افتد که افراد بدور هم جمع شده یا حرکتی گروهی یا اجتماعی نظیرراهپیمایی دارند. این پدیده که امکان اتفاق افتادن آن بالا نیز هست بقرار زیر است:

* هیجان پذیری: یکی از خواص گروه، برتری روحیه جمعی در آن نسبت به روحیه فردیست. در این حالت اندکی تحریک ، هیجانی بزرگ ایجاد می کند که حتی افرادی که کنترل نسبتا بیشتری بر خود دارند نیز تا حدودی تحت تاثیرقرار می گیرند.
* قدرت سرایت: در چنین حالتی هیجان به سرعت از فردی به فرد دیگر منتقل می شود.
* قدرت تلقین پذیری:در این حالت افراد گاه آنچه را که قبول ندارند تحت تاثیرجمع و بطور ناخود آگاه برای خود توجیه کرده و قبول می نمایند.
* احساس شکست ناپذیری.


حال چگونه اتفاقی که در رومانی افتاد را در تظاهرات 22 بهمن تکرار کنیم:

1. برای پر کردن میدان آزادی رژیم به چند صد هزار نفر ساندیس خور نیاز داره که قبلا هم نشون داد نمیتونه بیش از پنجاه هزار نفر جمع آوری کنه. این باعث میشه که از حضور همه اقشار استقبال کنه. در این زمان سه گروه ده بیست نفره از آزادیخواهان (سبز ها) میتونند به راحتی وارد جمعیت بشن. ظاهر حزب الهی داشتن بهتره!
2. افراد بسیجی و نظامی که رژیم آورده اکثرا غیر مسلح هستند چون نمیتونن به همه اونها اعتماد کنن. آن افراد مسلح هم بیشتر در نزدیک جایگاه احمدی نژاد خواهند بود تا نزدیک مردم. این باعث میشه امنیت بیشتری برای ما ها بوجود بیاد. این سه گروه میتونن با فاصله امن از جایگاه اما بین جمعیت ساندیس خور و با فاصله حدودا 50 متر از همدیگه بشکل سه ضلع مثلث مستقر بشن.
3. به محض اینکه یک لحظه سکوت بین صحبت های احمدی نژاد ایجاد شد گروه اول با توافق خودشان و بشکل هماهنگ شروع به شعار دادن کنند. گروه دوم و سوم به محض شنیدن شعار از سوی گروه اول همان شعار رو با صدای بلند تکرار میکنند. بهترین شعار مرگ بر دیکتاتور هست اما مهمتر از خود شعار هماهنگ بودن و صدای رسا هست.
4. وقتی اینکار با موفقیت انجام شد عملا چندین هزار نفر شعار ها رو شنیدن و فقط کافی هست که ده بیست درصد اونها شروع به همراهی کنند که شما هسته بزرگی از تظاهر کننده ها دارید که میتونن کل جریان تظاهرات رو به یک تظاهرات برانداز اما این بار به فاصله ده ها متری احمدی نژاد تبدیل کنند.
5. وقتی تظاهرات گسترش پیدا کرد اتفاقات بعدی کاملا قابل پیش بینی نخوهد بود اما مسلما برای دیکتاتور خوب نخوهد بود و ممکنه مثل رومانی پیش بره ..

به امید موفقیت ملت ایران و سرنگونی دیکتاتور

دوستان! تمامی دیکتاتور ها چون پشتوانه مردمی ندارند، هر از چندگاهی مثل 22 بهمن باید یک تظاهرات چند هزار نفره با حضور طرفداران خود برگزار کنند تا برای مدت کوتاهی به خودشون روحیه بدهند. غافل از اینکه در مقابل مردمی که فکر میکنند "طرفدارشون" هستند قرار میگیرند. بگذارید نگاهی داشته باشیم به نمونه تاریخی انقلاب رومانی:

نیکولای چائوشسکو (زاده ۲۶ ژانویه ۱۹۱۸ ) سیاست‌مدار کمونیست رومانیایی بود که در جریان ۲۴ سال حکومت مطلقه خود انواع مشقات را به مردم رومانی تحمیل کرد. هنگامی که ملتش در اعتراض به دستگیری کشیش لازلو توئکس مدافع اقلیت مجار ترانسیلوانیا در این شهر دست به تظاهرات زدند. چائوشسکو به ارتش دستور داد تظاهرات مردم را سرکوب کند. صدها نفر از مردم کشته شدند و چائوشسکو در تلویزیون از ارتش برای سرکوب تظاهرات تقدیر کرد. بله، تشابه زیادی بین دیکتاتورها وجود دارد !

چائوشسکو در دسامبر 1989 یک تظاهرات حکومتی ترتیب داده بود و کارگران رو که فکر میکرد طرفدارش (بخوانید لشگر ساندیسی خودمون! ) هستند، از قسمتهای مختلف شهر جلوی کاخ ریاست جمهوری جمع کرده بود. ناگهان گروهی چند نفره از میان جمعیت شروع کردند به فریاد: مرگ بر دیکتاتور! . . این شعار به سرعت گسترش پیدا کرد و به تمام مردم سرایت کرد... پلیس از عهده ی کنترل جمعیت بر نیامد، چون بسیاری از اونها هم در اثر هیجان ایجاد شده به مردم پیوسته بودند! در نهایت مردم خشمگین وارد کاخ ریاست جمهوری شدند و چاوشسکو با هلیکوپتر فرار کرد. نیکولای چائوشسکو و همسرش النا در جاده فرودگاه پیتستی توسط نیروهای انقلابی دستگیر شدند و پس از یک محاکمه کوتاه در یک پادگان نظامی در حضور مردم تیرباران شدند...

برای درک این مطلب بگذارید گذری کوتاه داشته باشیم به جامعه شناسی و پدیده انبوه خلق یا crowd. این پدیده زمانی اتفاق می افتد که افراد بدور هم جمع شده یا حرکتی گروهی یا اجتماعی نظیرراهپیمایی دارند. این پدیده که امکان اتفاق افتادن آن بالا نیز هست بقرار زیر است:

* هیجان پذیری: یکی از خواص گروه، برتری روحیه جمعی در آن نسبت به روحیه فردیست. در این حالت اندکی تحریک ، هیجانی بزرگ ایجاد می کند که حتی افرادی که کنترل نسبتا بیشتری بر خود دارند نیز تا حدودی تحت تاثیرقرار می گیرند.
* قدرت سرایت: در چنین حالتی هیجان به سرعت از فردی به فرد دیگر منتقل می شود.
* قدرت تلقین پذیری:در این حالت افراد گاه آنچه را که قبول ندارند تحت تاثیرجمع و بطور ناخود آگاه برای خود توجیه کرده و قبول می نمایند.
* احساس شکست ناپذیری.


حال چگونه اتفاقی که در رومانی افتاد را در تظاهرات 22 بهمن تکرار کنیم:

1. برای پر کردن میدان آزادی رژیم به چند صد هزار نفر ساندیس خور نیاز داره که قبلا هم نشون داد نمیتونه بیش از پنجاه هزار نفر جمع آوری کنه. این باعث میشه که از حضور همه اقشار استقبال کنه. در این زمان سه گروه ده بیست نفره از آزادیخواهان (سبز ها) میتونند به راحتی وارد جمعیت بشن. ظاهر حزب الهی داشتن بهتره!
2. افراد بسیجی و نظامی که رژیم آورده اکثرا غیر مسلح هستند چون نمیتونن به همه اونها اعتماد کنن. آن افراد مسلح هم بیشتر در نزدیک جایگاه احمدی نژاد خواهند بود تا نزدیک مردم. این باعث میشه امنیت بیشتری برای ما ها بوجود بیاد. این سه گروه میتونن با فاصله امن از جایگاه اما بین جمعیت ساندیس خور و با فاصله حدودا 50 متر از همدیگه بشکل سه ضلع مثلث مستقر بشن.
3. به محض اینکه یک لحظه سکوت بین صحبت های احمدی نژاد ایجاد شد گروه اول با توافق خودشان و بشکل هماهنگ شروع به شعار دادن کنند. گروه دوم و سوم به محض شنیدن شعار از سوی گروه اول همان شعار رو با صدای بلند تکرار میکنند. بهترین شعار مرگ بر دیکتاتور هست اما مهمتر از خود شعار هماهنگ بودن و صدای رسا هست.
4. وقتی اینکار با موفقیت انجام شد عملا چندین هزار نفر شعار ها رو شنیدن و فقط کافی هست که ده بیست درصد اونها شروع به همراهی کنند که شما هسته بزرگی از تظاهر کننده ها دارید که میتونن کل جریان تظاهرات رو به یک تظاهرات برانداز اما این بار به فاصله ده ها متری احمدی نژاد تبدیل کنند.
5. وقتی تظاهرات گسترش پیدا کرد اتفاقات بعدی کاملا قابل پیش بینی نخوهد بود اما مسلما برای دیکتاتور خوب نخوهد بود و ممکنه مثل رومانی پیش بره ..

به امید موفقیت ملت ایران و سرنگونی دیکتاتور

۱۳۸۸ بهمن ۹, جمعه

آنها تصور میکنند با کشتن جوانی بیست ساله میتوانند وحشت ایجاد کنند. مگر پخش فیلم قتل ندا آقاسلطان موجب وحشت مردم شد؟!

حکومتی سراسر فاسد و جانی را میخواهند اصلاح کنند! تصور میکنند اینها اصلاحپذیر هستند. اینها فقط وقتی در تله میافتد اشک تمساح میریزند و فرصت میخرند تا جان بگیرند و جنایت کنند و ما خوشباورانه به آنها فرصت میدهیم. آرش رحمانیپور جوانی بیست ساله را شکنجه میکند کارساز نیست خواهر باردارش را دستگیر میکنند و به اتاق بازجویی میآورند و وادار میکنند این آرش را که امضا کند اعترافنامهیی سراسر کذب و دروغ را و جان بردار سپارد تا مردمی را بیدار کند.سخنان وکیل مدافع او را بخوانید و بشنوید: در ملاقاتی که با موکلم در زندان داشتم ایشان برای من با ناراحتی خیلی زیادی تعریف کرد که در دوجلسه بازجویی خواهرش را جلوی او گذاشته وگفته اند اگر می خواهد خواهرش آزاد شود باید اقرارهایی راکه آنها تنظیم کرده اند امضا کند.
محمدرضا علیزمانی که در فرودین ماه هشتاد و هشت دستگیر شده است و ماهها قبل در دادگاه آمده است به جرم شرکت در تظاهرات روز عاشورا اعدام میشود! زهی بیشرمی. اینها بیگانگانی هستند که جامعه ایرانی را نمیشناسند. آنها تصور میکنند با کشتن جوانی بیست ساله میتوانند وحشت ایجاد کنند و مردم دست از مطالباتشان بردارند اما نمیدانند مظلومیت این عزیزان بردار رفته آنهایی که هنوز بیدار نشدهاند را بیدار خواهد کرد. مگر پخش فیلم قتل ندا آقاسلطان موجب وحشت مردم شد؟! مردمی که تا آن موقع «رای» خود را میخواستند حالا به خونخواهی نداها و سهرابها و اشکانها به خیابانها آمدهاند.باید وجدان جمعی بشری را بیدار کرد تا همانگونه که با تحریمهای فلجکننده رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی را به تسلیم در برابر خواست جهانی وادار کردند این رژیم پوسیده و جنایتکار را به زانو درآورند. سازش، عقبنشینی و مماشات سرانجامی جز مرگ و نکبت به بار نخواهد آورد. اینها شکنجه کردند، در خیابان مردم را کتک زدند، به مغزشان شلیک کردند، بمب در خانهیشان گذاشتند و نتیجه نگرفتند و اعدام آخرین حربهیشان است که بکار نیفتاده کند و بیاثر شده است. دوستان اتحاد و یکپارچگی خود را حفظ کنیم. ما چیز زیادی نمیخواهیم ما زندگی متمدنانه و آزاد میخواهیم چیزی که لایقش هستیم و سزاوارش. باید جهانیان بدانند، چنان که در این ماهها دانستهاند، ما هیچ سنخیتی با این حکومت نداریم، این حکومت این دولت نمایندهی ما نیست، ما خشونتطلب نیستیم ما آزادیخواهیم، برابریطلبیم ما انسان مدرن قرن بیست و یکمی هستیم. دیندارانمان خدایی جانی و جنایت پیشه را نمیپرستند و بیدینانمان کمر قتل دینداران را نبستهاند.

راهی عملی برای سرنگونی دیکتاتور و نمونه تاریخی آن

دوستان! تمام دیکتاتور ها چون پشتوانه مردمی ندارند, هرزچندگاهی مثل 22 بهمن باید یک تظاهرات چند هزار نفر ه برگزار کنند تا برای مدت کوتاهی به خودشون روحیه بدهند, غافل از اینکه در معرض مستقیم مردمی که فکر میکنند طرف دارشون هستند قرار میگیرند. . . و اما نمونه تاریخی آن:
نیکولای چائوشسکو (زاده ۲۶ ژانویه ۱۹۱۸ ) سیاست‌مدار کمونیست رومانیایی بود که در جریان ۲۴ سال حکومت مطلقه خود انواع مشقات را به مردم رومانی تحمیل کرد.هنگامی که ملتش در اعتراض به دستگیری کشیش لازلو توئکس مدافع اقلیت مجار ترانسیلوانیا در این شهر دست به تظاهرات زدند. چائوشسکو به ارتش دستور داد تظاهرات مردم را سرکوب کند. صدها نفر از مردم کشته شدند.چائوشسکو در تلویزیون از ارتش برای سرکوب تظاهرات تقدیر کرد....تشابه زیادی بین دیکتاتورها وجود داره !
در دسامبر 1989 که یک تظاهرات حکومتی ترتیب داده بود و کارگران رو که فکر میکرد طرف دارش (بخوانید لشگر ساندیسی خودمون! ) هستند از قسمتهای مختلف شهر جلوی کاخ ریاست جمهوری جمع کرده بود ناگهان گروهی چند نفره از میان جمعیت شروع کردند به فریاد: مرگ بر دیکتاتور! . . این شعار به سرعت گسترش پیدا کرد و به تمام مردم سرایت کرد پلیس از عهد ه کنترل جمعیت بر نیامد چون بسیاری از اونها هم در اثر هیجان ایجاد شده به مردم پیوسته بودند ,در نهایت مردم خشمگین وارد کاخ ریاست جمهوری شدند و چاوشسکو با هلیکوپتر فرار کرد
نیکولای چائوشسکو و همسرش النا در جاده فرودگاه پیتستی توسط نیروهای انقلابی دستگیر شدند. پس از یک محاکمه کوتاه در یک پادگان نظامی در حضور مردم تیرباران شدند
و اما گذری کوتاه به جامعه شناسی و پدیده انبوه خلق "(crowd ) - از آنجا که این پدیده از نظراجتماعی مهم است قدری به ان می پردازیم. انبوه خلق زمانی اتفاق می افتد که افراد بدور هم جمع شده یا حرکتی گروهی یا اجتماعی نظیرراهپیمایی دارند ،ویژگیهای این پدیده که امکان اتفاق افتادن ان بالا نیز هست بقرار زیر است: الف- هیجان پذیری -یکی از خواص گروه، برتری روحیه جمعی در ان ، نسبت به روحیه فردیست. در این حالت اندکی تحریک ، هیجانی بزرگ ایجاد می کند که حتی افرادی که کنترل نسبتا بیشتری بر خود دارند نیز تا حدودی تحت تاثیرقرار می گیرند. ب-قدرت سرایت-در چنین حالتی هیجان به سرعت از فردی به فرد دیگر منتقل می شود. ج-قدرت تلقین پذیری-در این حالت افراد گاه آنچه را که قبول ندارند تحت تاثیرجمع و بطور ناخود آگاه برای خود توجیه کرده و قبول می نمایند. د- احساس شکست ناپذیری
حال چگونه اتفاقی که در رومانی افتاد را در تظاهرات 22 بهمن تکرار کنیم: 1
برای پر کردن میدان آزادی رژیم به چند صد هزار نفر ساندیس خور نیاز داره که قبلا هم نشون داد نمیتونه بیش از پنجاه هزار نفر جمع آوری کنه, این باعث میشه که از حضور همه اقشار استقبال کنه. در این زمان سه گروه ده بیست نفره از آزادیخواهان (سبز ها) میتونند به راحتی وارد جمعیت بشن. ظاهر حزب الهی داشتن بهتره
2 افراد بسیجی و نظامی که رژیم آورده اکثرا غیر مسلح هستند چون نمیتونن به همه اونها اعتماد کنن. آن افراد مسلح هم بیشتر در نزدیک جایگاه احمدینژاد خواهند بود تا نزدیک مردم. این باعث میشه امنیت بیشتری برای ما ها بوجود بیاد. این سه گروه میتونن با فاصله امن از جایگاه اما بین جمعیت ساندیس خور و با فاصله حدودا 50 متر از همدیگه بشکل سه ضلع مثلث مستقر بشن.
3 به محض اینکه یک لحظه سکوت بین صحبت های احمدینژاد ایجاد شد گروه اول با توافق خودشان و بشکل هماهنگ شروع به شعار دادن کنند. گروه دوم و سوم به محض شنیدن شعار از سوی گروه اول همان شعار رو با صدای بلند تکرار میکنند. بهترین شعار مرگ بر دیکتاتور هست اما مهمتر از خود شعار هماهنگ بودن و صدای رسا هست
4 وقتی اینکار با موفقیت انجام شد عملا چندین هزار نفر شعار ها رو شنیدن و فقط کافی هست که ده بیست درصد اونها شروع به همراهی کنند که شما هسته بزرگی از تظاهر کننده ها دارید که میتونن کل جریان تظاهرات رو به یک تظاهرات برانداز اما اینبار به فاصله ده ها متری احمدینژاد تبدیل کنند
5 وقتی تظاهرات گسترش پیدا کرد اتفاقات بعدی کاملا قابل پیش بینی نخوهد بود اما مسلما برای دیکتاتور خوب نخوهد بود و ممکنه مثل رومانی . . . . . . . .

حکومتی سراسر فاسد

که دچار شده بودیم بیرون بیاورند. حکومتی سراسر فاسد و جانی را میخواهند اصلاح کنند! تصور میکنند اینها اصلاحپذیر هستند. اینها فقط وقتی در تله میافتد اشک تمساح میریزند و فرصت میخرند تا جان بگیرند و جنایت کنند و ما خوشباورانه به آنها فرصت میدهیم. آرش رحمانیپور جوانی بیست ساله را شکنجه میکند کارساز نیست خواهر باردارش را دستگیر میکنند و به اتاق بازجویی میآورند و وادار میکنند این آرش را که امضا کند اعترافنامهیی سراسر کذب و دروغ را و جان بردار سپارد تا مردمی را بیدار کند. سخنان وکیل مدافع او را بخوانید و بشنوید: به گفته وکیل وی دراین پرونده اشکالات بسیارفراوانی وجود دارد. یکی آن است که آنچه به موکل من در زمینه ارتکاب جرم نسبت داده می شود بسیاری اش مربوط به زمانی است که آقای رحمانی پور ۱۶-۱۷ سال بیشتر نداشته است. غیر از این موضوع تحت فشارهایی کم سابقه اقرارهایی از آقای رحمانی پور گرفته شده از جمله اینکه برای فشار به او خواهر باردارش را نیز بازداشت کرده اند. در ملاقاتی که با موکلم در زندان داشتم ایشان برای من با ناراحتی خیلی زیادی تعریف کرد که در دوجلسه بازجویی خواهرش را جلوی او گذاشته وگفته اند اگر می خواهد خواهرش آزاد شود باید اقرارهایی راکه آنها تنظیم کرده اند امضا کند.(۱) محمدرضا علیزمانی که در فرودین ماه هشتاد و هشت دستگیر شده است و ماهها قبل در دادگاه آمده است به جرم شرکت در تظاهرات روز عاشورا اعدام میشود! زهی بیشرمی. اینها بیگانگانی هستند که جامعه ایرانی را نمیشناسند. آنها تصور میکنند با کشتن جوانی بیست ساله میتوانند وحشت ایجاد کنند و مردم دست از مطالباتشان بردارند اما نمیدانند مظلومیت این عزیزان بردار رفته آنهایی که هنوز بیدار نشدهاند را بیدار خواهد کرد. مگر پخش فیلم قتل ندا آقاسلطان موجب وحشت مردم شد؟! مردمی که تا آن موقع «رای» خود را میخواستند حالا به خونخواهی نداها و سهرابها و اشکانها به خیابانها آمدهاند. و از این پس با عزمی استوارتر و ارادهیی خللناپذیرتر برای خونخواهی این جوانان بردار رفته به میدان خواهند آمد. باید وجدان جمعی بشری را بیدار کرد تا همانگونه که با تحریمهای فلجکننده رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی را به تسلیم در برابر خواست جهانی وادار کردند این رژیم پوسیده و جنایتکار را به زانو درآورند. سازش، عقبنشینی و مماشات سرانجامی جز مرگ و نکبت به بار نخواهد آورد. اینها شکنجه کردند، در خیابان مردم را کتک زدند، به مغزشان شلیک کردند، بمب در خانهیشان گذاشتند و نتیجه نگرفتند و اعدام آخرین حربهیشان است که بکار نیفتاده کند و بیاثر شده است. دوستان اتحاد و یکپارچگی خود را حفظ کنیم. ما چیز زیادی نمیخواهیم ما زندگی متمدنانه و آزاد میخواهیم چیزی که لایقش هستیم و سزاوارش. باید جهانیان بدانند، چنان که در این ماهها دانستهاند، ما هیچ سنخیتی با این حکومت نداریم، این حکومت این دولت نمایندهی ما نیست، ما خشونتطلب نیستیم ما آزادیخواهیم، برابریطلبیم ما انسان مدرن قرن بیست و یکمی هستیم. دیندارانمان خدایی جانی و جنایت پیشه را نمیپرستند و بیدینانمان کمر قتل دینداران را نبستهاند. ما میخواهیم و میتوانیم مانند سایر ملتهای متمدن در کنار یکدیگر با هر عقیده و مرامی که داریم زندگی کنیم و اختلافات خود را در مطبوعات، اینترنت، رسانهها و احزاب سیاسی و پارلمان منعکس کنیم. ما تروریست و بمبگذار نیستیم. ما مردمی صلحطلب هستیم که اسیر حکومتی جنایتپیشه شدهایم. ما را یاری کنید از چنگال این دیو آدمیخوار این ضحاک مغزنوش نجات پیدا کنیم. ما به قدرت و اراده و شهامت و آگاهی خود امید بستهایم از هیچ دولتی انتظار پشتیبانی نداریم اما از همهی ملتهای و انسانهای آزادیخواه انتظار داریم از ما حمایت کنند و به دولتهایشان فشار بیاورند که دست از حمایت آشکار و پنهان از «جمهوری اسلامی» بردارند ما میخواهیم اگر خیرشان به ما نمیرسد لااقل با خیررساندن به حکومتی بیپشتوانه و ضدمردمی به مردم آزادیخواه ما شر نرسانند. با اراده و مصممتر از پیش خود را آماده میکنیم برای بیست و دوم بهمن یا هر روز دیگری که بتوانیم از سد این دین ددمنشان عبور کنیم و آزادی را فریاد بزنیم. آقای خامنهای سران وحشت و مرگ پلک بر هم نزنید ما داریم میآیم خود را آماده کنید برای سرنوشتی خفتبار، سرانجامی که، در طول تاریخ، سرنوشت تمام دیکتاتورها و قاتلین مردم را رقم است

منتخبی از فرمایشات جنتی در نماز جمعه امروز

امام راحل(ره) اسلام را که همه مایه عقب‌ماندگی می‌دانستند احیا کرد
من رو بگو که تا حالا فکر میکردم فقط خودم اعتقاد دارم اسلام باعث عقب ماندگی هست!
ای برادر! ما شما را می‌شناسیم، قبلا در حوزه استاد بودید و علاقه شدیدی به درس خواندن و درس دادن داشتید، اما شما مسوولیت را قبول کردی و می‌دانیم که روحیه ضدظلم و ولایی داری و برای رضای خدا همانطور که دو نفر را سریعا اعدام کردید و دستتان درد نکند، بایستید.
میشه بپرسم ایشون چه درسی در حوزه خونده؟
"پيامبر در مدينه با سه قبيله يهودي پيمان عدم تعرض بست؛ وقتي يهود، عهدنامه را شکستند، آيه نازل شد که خون اينها حلال است و يک کشتار عظيم شد از اينها توسط علي (ع)."
وي افزود: "پيامبر (ص) با اصحاب مشورت کرد، آنها گفتند اين يهوديان عهدشکن 70 نفر هستند که بايد همه آنها کشته شوند، پيامبر نيز فرمود اين همان نظر قران است و دستور قتل همه آنها را داد."
آهان درسی که خونده این بود! درسش رو هم خیلی خوب بلد هست
لاریجانی برای رضای خدا دو نفر را اعدام کرد
حالا از کجا میدونی خدا راضی شده؟ برای محکم کاری هم که شده چند نفر دیگه رو هم اعدام کنید!

۱۳۸۸ بهمن ۷, چهارشنبه

22 بهمن: راهی عملی برای سرنگونی دیکتاتور و نمونه تاریخی آن

دوستان! تمام دیکتاتور ها چون پشتوانه مردمی ندارند, هرزچندگاهی مثل 22 بهمن باید یک تظاهرات چند هزار نفر ه برگزار کنند تا برای مدت کوتاهی به خودشون روحیه بدهند, غافل از اینکه در معرض مستقیم مردمی که فکر میکنند طرف دارشون هستند قرار میگیرند. . . و اما نمونه تاریخی آن:
نیکولای چائوشسکو (زاده ۲۶ ژانویه ۱۹۱۸ ) سیاست‌مدار کمونیست رومانیایی بود که در جریان ۲۴ سال حکومت مطلقه خود انواع مشقات را به مردم رومانی تحمیل کرد.هنگامی که ملتش در اعتراض به دستگیری کشیش لازلو توئکس مدافع اقلیت مجار ترانسیلوانیا در این شهر دست به تظاهرات زدند. چائوشسکو به ارتش دستور داد تظاهرات مردم را سرکوب کند. صدها نفر از مردم کشته شدند.چائوشسکو در تلویزیون از ارتش برای سرکوب تظاهرات تقدیر کرد....تشابه زیادی بین دیکتاتورها وجود داره !
در دسامبر 1989 که یک تظاهرات حکومتی ترتیب داده بود و کارگران رو که فکر میکرد طرف دارش (بخوانید لشگر ساندیسی خودمون! ) هستند از قسمتهای مختلف شهر جلوی کاخ ریاست جمهوری جمع کرده بود ناگهان گروهی چند نفره از میان جمعیت شروع کردند به فریاد: مرگ بر دیکتاتور! . . این شعار به سرعت گسترش پیدا کرد و به تمام مردم سرایت کرد پلیس از عهد ه کنترل جمعیت بر نیامد چون بسیاری از اونها هم در اثر هیجان ایجاد شده به مردم پیوسته بودند ,در نهایت مردم خشمگین وارد کاخ ریاست جمهوری شدند و چاوشسکو با هلیکوپتر فرار کرد
نیکولای چائوشسکو و همسرش النا در جاده فرودگاه پیتستی توسط نیروهای انقلابی دستگیر شدند. پس از یک محاکمه کوتاه در یک پادگان نظامی در حضور مردم تیرباران شدند
و اما گذری کوتاه به جامعه شناسی و پدیده انبوه خلق "(crowd ) - از آنجا که این پدیده از نظراجتماعی مهم است قدری به ان می پردازیم. انبوه خلق زمانی اتفاق می افتد که افراد بدور هم جمع شده یا حرکتی گروهی یا اجتماعی نظیرراهپیمایی دارند ،ویژگیهای این پدیده که امکان اتفاق افتادن ان بالا نیز هست بقرار زیر است: الف- هیجان پذیری -یکی از خواص گروه، برتری روحیه جمعی در ان ، نسبت به روحیه فردیست. در این حالت اندکی تحریک ، هیجانی بزرگ ایجاد می کند که حتی افرادی که کنترل نسبتا بیشتری بر خود دارند نیز تا حدودی تحت تاثیرقرار می گیرند. ب-قدرت سرایت-در چنین حالتی هیجان به سرعت از فردی به فرد دیگر منتقل می شود. ج-قدرت تلقین پذیری-در این حالت افراد گاه آنچه را که قبول ندارند تحت تاثیرجمع و بطور ناخود آگاه برای خود توجیه کرده و قبول می نمایند. د- احساس شکست ناپذیری
حال چگونه اتفاقی که در رومانی افتاد را در تظاهرات 22 بهمن تکرار کنیم: 1
برای پر کردن میدان آزادی رژیم به چند صد هزار نفر ساندیس خور نیاز داره که قبلا هم نشون داد نمیتونه بیش از پنجاه هزار نفر جمع آوری کنه, این باعث میشه که از حضور همه اقشار استقبال کنه. در این زمان سه گروه ده بیست نفره از آزادیخواهان (سبز ها) میتونند به راحتی وارد جمعیت بشن. ظاهر حزب الهی داشتن بهتره
2 افراد بسیجی و نظامی که رژیم آورده اکثرا غیر مسلح هستند چون نمیتونن به همه اونها اعتماد کنن. آن افراد مسلح هم بیشتر در نزدیک جایگاه احمدینژاد خواهند بود تا نزدیک مردم. این باعث میشه امنیت بیشتری برای ما ها بوجود بیاد. این سه گروه میتونن با فاصله امن از جایگاه اما بین جمعیت ساندیس خور و با فاصله حدودا 50 متر از همدیگه بشکل سه ضلع مثلث مستقر بشن.
3 به محض اینکه یک لحظه سکوت بین صحبت های احمدینژاد ایجاد شد گروه اول با توافق خودشان و بشکل هماهنگ شروع به شعار دادن کنند. گروه دوم و سوم به محض شنیدن شعار از سوی گروه اول همان شعار رو با صدای بلند تکرار میکنند. بهترین شعار مرگ بر دیکتاتور هست اما مهمتر از خود شعار هماهنگ بودن و صدای رسا هست
4 وقتی اینکار با موفقیت انجام شد عملا چندین هزار نفر شعار ها رو شنیدن و فقط کافی هست که ده بیست درصد اونها شروع به همراهی کنند که شما هسته بزرگی از تظاهر کننده ها دارید که میتونن کل جریان تظاهرات رو به یک تظاهرات برانداز اما اینبار به فاصله ده ها متری احمدینژاد تبدیل کنند
5 وقتی تظاهرات گسترش پیدا کرد اتفاقات بعدی کاملا قابل پیش بینی نخوهد بود اما مسلما برای دیکتاتور خوب نخوهد بود و ممکنه مثل رومانی . . . . . . . .

۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه

انتخابات آزاد، مطالبه اصلی جنبش سبز!

گذار به دموکراسی در اکثر کشورهای دنیا بدین گونه بودو که نارضایتی عمومی بدنبال یک جرقه ( مثل تقلب در انتخابات اخیر) تبدیل به یک جنبش شده, جنبش حاکمیت رو وادار به مذاکره کرده و خواستار انتخابات آزاد شده ....
انتخابات در طی سه دهه بعد از انقلاب به جزئی از حیات سیاسی کشور تبدیل شده است. اما با تحمیل انواع قیودات در قانون اساسی و در قانون انتخابات توسط جمهوری اسلامی از یک‏سو و از سوی دیگر با رد گسترده صلاحیت کاندیداها توسط شورای نگهبان و وزارت کشور، انتخابات از سازوکار دمکراتیک تهی گشته و از کارکرد واقعی‏اش باز مانده است. از اینرو، انتخابات در جمهوری اسلامی به جای تصمیم گیری دمکراتیک مردم پیرامون سیاست‏های کشور، به محل چالش جناح‏های حکومتی با یکدیگر نزول کرده است.
با این‏همه، انتخابات در مقاطعی به کانون چالش مردم و حکومت تبدیل شده است. مقاطعی همانند دوم خرداد سال ۱۳۷۶ و ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸ که در آن‏ها کاندیدائی با وعده تغییر سیاست‏های حاکم به رقابت با کاندیدای ولی فقیه برخاستند. در چنین مواردی مردم وسیعا در انتخابات شرکت جسته، به کاندیدای ولی‏فقیه "نه" گفتند و به کاندیدای مورد نظر خود رای دادند. مردم در چنین انتخاباتی نسبت به سلامت انتخابات و دست بردن حکومتگران در آرا، بسیار حساس هستند و آمادگی دارند که در صورت تقلب به اعتراض برخیزند.
در انتخابات ۲۲ خرداد چنین شد. در این انتخابات گروه‏های مختلف اجتماعی پای صندوق‏های رای رفتند تا به شیوه مدنی و با رای خود وضع موجود را تغییر دهند و به کاندیدای جریانی که در طی چهار سال کشور ما را به آستانه سقوط سوق داده است، "نه" بگویند. آنها امید داشتند که با رای خود در حیات سیاسی کشور مشارکت کرده و در تعیین سرنوشت کشور سهیم گردند.
اما بلوک قدرت، کودتا کرد و با دست بردن در آرای مردم، صندوق رای را به نفع کاندیدای خود مصادره نمود. مردم در اعتراض به کودتای انتخاباتی به خیابان‏ها آمدند و با شعار "رای من کو؟" به چالش با حکومت برخاستند.
مردم معترض با تجربه‏اندوزی از سه دهه گذشته و روند اصلاحات، این بار خود را در صندوق رای محصور نکردند. آن‏ها به این دریافت رسیدند که برای دفاع از حق شهروندی و سپردن سرنوشت کشور به صندوق رای، می‏باید به خیابان آمد و در مقابل کودتاگران ایستاد. جنبش سبز بدرستی خیابان را به عنوان میدان اصلی مبارزه با حکومت انتخاب نمود. این تنها راه مبارزه موثر برای عقب نشاندن بلوک قدرت بود.
با تداوم اعتراضات مردم در روزهای قدس، ۱۳ آبان و ۱۶ آذر و خیزش مردم در روز عاشورا از یک‏سو، راه‏اندازی تظاهرات دولتی و تهدید و ارعاب حکومت از سوی دیگر، ابعاد بحران سیاسی آشکارتر شده و راه حل سیاسی برای برون‏رفت کشور از بحران به مسئله روز تبدیل گردیده است.

هم‏وطن!
انتخابات آزاد با جنبش سبز پیوند خورده و در متن آن جا گرفته است. امروز بعد از گذشت ۷ ماه از حیات جنبش اعتراضی، شعار انتخابات آزاد بیش از پیش در صفوف آن رسوخ کرده است. در بیانیه شماه ۱۷ میرحسین موسوی نیز پیش شرط‏های انتخابات آزاد مطرح شده است. در بیانیه‏هائی که در روزهای گذشته منتشر شده‏اند نیز بر انتخابات آزاد تاکید شده است. این امر نشان‏دهنده فراگیر شدن مطالبه انتخابات آزاد است.
به باور ما انتخابات آزاد می‏تواند کشور را از بحران سیاسی برهاند. از نگاه ما انتخابات آزاد می‏تواند از سوق یافتن کشور به ورطه خشونت جلوگیری کند، راه را بر فروپاشی کشور ببندد، به تامین برابر حقوق شهروندان یاری رساند و شرایط گذار جامعه از استبداد دینی به دمکراسی را فراهم آورد. انتخابات آزاد می‏تواند برای تمام نیروهای سیاسی اعم از نیروهای سکولار و غیرسکولار، گرایش های قومی و دینی و غیردینی، برای اقلیت و اکثریت، برای اصلاح‏طلبان و تحول‏طلبان و محافظه کاران، امکان همزیستی و زمینه همبستگی را فراهم سازد.

نیروهای آزادیخواه!
شعار انتخابات آزاد پیوند دهنده مطالبات جنبش سبز است. بکوشیم که انتخابات آزاد مطالبه اصلی و پرچم جنبش سبز باشد، در رسانه‏ها نوشته و گفته شود، در خیابان‏ها به فریاد درآید، روی دیوارها نقش بربندد و در اعلامیه‏ها بیان گردد. باشد که حکومتگران و جهانیان بدانند که مطالبه اصلی جنبش سبز، انتخابات آزاد است و مردم ایران می‏خواهند که سرنوشت کشورشان را در پای صندوق‏های رای رقم زنند.

گنجی:كارخانه ى دشمن سازى آيت الله خامنه اى هم چنان در كار است

آيت الله على خامنه اى به تنها مفهومى كه فكر مى كند، مفهوم دشمن است. او ذهن "دشمن ساز" قوى اى دارد. دائماً در حال خلق دشمنان جديد است. براى دشمنان داخلى، سازمان هاى براندازى درست مى كند، جلسات مشترك با سرويس هاى جاسوسى آمريكا و انگليس ترتيب مى دهد، آنان را به عضويت سازمان هاى جاسوسى خارجى در مى آورد، از سازمان هاى جاسوسى بيگانه براى آنان پول مى گيرد، سلاح هاى جنگى و تروريستى به آنان مى دهد، آنان را به تئوريسين ترور تبديل مى سازد، مقتول هم براى عمليات تروريستى آنان تهيه مى كند. باور نمى كنيد؟! به چند نمونه ى زير نگاه كنيد:
آيت الله على خامنه اى به تنها مفهومى كه فكر مى كند، مفهوم دشمن است. او ذهن "دشمن ساز" قوى اى دارد. دائماً در حال خلق دشمنان جديد است. براى دشمنان داخلى، سازمان هاى براندازى درست مى كند، جلسات مشترك با سرويس هاى جاسوسى آمريكا و انگليس ترتيب مى دهد، آنان را به عضويت سازمان هاى جاسوسى خارجى در مى آورد، از سازمان هاى جاسوسى بيگانه براى آنان پول مى گيرد، سلاح هاى جنگى و تروريستى به آنان مى دهد، آنان را به تئوريسين ترور تبديل مى سازد، مقتول هم براى عمليات تروريستى آنان تهيه مى كند. باور نمى كنيد؟! به چند نمونه ى زير نگاه كنيد:

يكم- جلسه ى سروش و مهاجرانى و كديور با MI6 : فعالين سياسى و مدافعان حقوق بشر به خوبى مى دانند كه براى كشف منويات على خامنه اى، بايد صفحه ى دوم روزنامه ى كيهان را بخوانند. اين روزنامه در ۸۸/۱۰/۲۶، در ادامه ى حمله به پنج تن از امضاء كنندگان بيانيه ى خواسته هاى بهينه، در مطلبى زير عنوان «بهاء الله مهاجرانى» نوشته است:
«به يقين آقايان مهاجرانى و كديور و سروش نمى توانند نشست مشترك خود در لندن و با حضور مسئول ميز ايران در MI6 را كه دستور كار آن تعيين شرح وظيفه اين گروه[پنج نفره] بود، انكار كنند. گفته مى شود كه در آن جلسه به عبدالعلى بازرگان اجازه حضور داده نشده بود»[۱].

بدين ترتيب روشن مى شود كه عبدالعلى بازرگان هم مى خواسته است در آن جلسات شركت كند، اما به دلائل نامعلوم، او را راه نداده اند. روز بعد از انتشار مقاله ى كيهان، روزنامه ى رسالت ۸۸/۱۰/۲۷ در سرمقاله ى خود همان مدعا را تكرار مى كند.
اما بر معجزه ى على خامنه اى مى افزايد و مى گويد تمامى پنج امضا كننده در جلسات مشترك با سرويس جاسوسى انگليس شركت دارند. جمع كردن اين افراد پراكنده اروپا و آمريكا براى جلسات مشترك، معجزه ى على خامنه اى است. مى نويسد:
«حلقه پنج نفرى (گنجى، سروش، بازرگان، كديور و مهاجرانى) اتاق فكرى است كه همه ى استعداد ضد دينى و ضد اسلامى و ضد شيعى استكبار جهانى را عليه ملت ايران تجهيز مى كند. نشست هاى اين جماعت معمولا با حضور مسئول ميز ايران در MI6 برگزار مى شود. اينكه سرويس هاى امنيتى و جاسوسى به اين جمع اميد بسته اند جالب است. به نظر مى رسد مسئولان دستگاه جاسوسى انگليس در نهضت مشروطه و نهصت ملى آدم هاى پخته اى بودند. امروز MI6 به كسانى دل بسته است كه نمى توانند خانواده خود را جمع و جور كنند و ترجيح داده اند جلاى وطن كنند اين افراد چطور مى توانند۷۲ فرقه متفاوت در سه رده كفر، نفاق و الحاد را تحت خيمه ى فرقه ى سبز گرد آورند»[۲].

دوم- كشف اسناد خريد سلاح در منزل عزت الله سحابى: خبرگزارى فارس در مقاله اى زير عنوان «تلاش براى براندازى با شعار دموكراسى»، خبر زير را به صورت برجسته در ابتداى مقاله منتشر كرده است:
«سند ديگرى از منزل سحابى توسط مأموران كشف شد كه مربوط به خريد پانصد قبضه سلاح دويست كلت و سيصد قبضه مسلسل است. دسنوشته ى ديگرى منتسب به اكبرگنجى از منزل سحابى پيدا شده كه در آن نيز خبر از خريد پانصد قبضه اسلحه مجهز به صدا خفه كن است»[۳].

اما كل ماجرا بعداً معلوم مى شود كه چيست؟ موضوع به كنفرانس برلين و دادگاه پس از آن باز مى گردد. فارس در اواخر مقاله نوشته است:
«نماينده‌ مدعى‌العموم ادامه داد: در بازرسى از منزل عزت‌الله سحابى ليستى از افرادى كه ترور شده‌اند و يا قرار است ترور شوند، پيدا شده است كه بنا به گفته‌ وى اين ليست از سوى يكى از ياران بنى ‌صدر فرارى در اختيار وى قرار گرفته است و در دستنوشته‌ ديگرى كه از خانه‌ سحابى پيدا شده است، وى به دوستان خارجى خود نوشته است: "امريه شما اجرا شد". لذا اين امريه چه بوده است و بايد در دادگاه روشن شود. وى اظهار داشت: سند ديگرى از منزل سحابى توسط مأموران كشف گرديد كه مربوط به خريد پانصد قبضه سلاح دويست كلت و سيصد قبضه مسلسل است ـ دستنوشته‌ ديگرى منتسب به اكبر گنجى از منزل سحابى پيدا شده است كه در آن نيز خبر از خريد پانصد قبضه اسلحه مجهز به صداخفه‌كن از اسپانيا براى يكى از دستگاه‌هاى انتظامى كشور داده شده است»[۴].

سوم- كشف سلاح هاى پيشرفته ى جنگى در روز عاشورا: روزنامه كيهان ۸۸/۱۰/۱۷، در زير عنوان «كشف يك پر از لوازم راهپيمايى مسالمت آميز» نوشت: «خودرويى مملو از سلاح هاى پيشرفته و جنگى در ميدان ولى عصر كشف و ضبط شد. يك منبع مطلع در گفتگو با "جهان" گفت: اين وانت پس از تجمعات روز عاشورا شناسايى و با اقدام به موقع مأموران كليه سلاح هاى موجود در آن ضبط شد. به گفته وى در اسلحه هاى ضبط شده علاوه بر سلاح مدرن دورزن، تفنگ هاى ساچمه اى هم وجود دارد. اهميت اين كشف از آن جهت است كه دو نفر از كشته شدگان روز عاشورا توسط اين نوع سلاح هاى ساچمه اى مورد هدف قرار گرفته اند. اين منبع مطلع همچنين از كشف و شناسايى چند خودرو حاوى چوب، چماق و لاستيك براى آتش افروزى در مسير كوى دانشگاه تهران خبر داد و گفت: صاحبان اين خودروها اعتراف كردند كه در طول اعتراضات و ناآرامى هاى تهران اين امكانات را در اختيار اغتشاشگران قرار مى دادند»[۵].

چهارم- حسين بشیريه و تئوريزه كردن ترور براى اصلاح طلبان: حسين بشريه، عضو سازمان CIA، استاد محمد خاتمى، طرحى براى وزير كشور محمد خاتمى تهيه كرده است كه در آن ترور ابزار دموكراتيزه كردن ساختار سياسى ايران به شمار رفته است. سايت رجانيوز در اين خصوص نوشته است: «چكيده نظريه وزارت كشور كه به صورت رسمى در زمان وزارت عبدالواحد موسوى لارى و در ۲۶ دى ۱۳۸۲ نوشته شده، نشان مى ‌دهد كه اصلاح‌طلبان سكولار قائل به انجام ترور براى پيشبرد پروژه دموكراتيزاسيون بوده ‌اند.... در ۲۶ آبان ۱۳۸۲، دفتر مطالعات سياسى وزارت كشور به درخواست عبدالواحد موسوى لارى (وزير وقت كشور) پروژه‌اى مطالعاتى با عنوان "گذار به دموكراسى" را تعريف كرد كه اجراى آن طى قراردادى رسمى، از سوى غلامحسين بلنديان (معاون وقت وزير كشور) به حسين بشيريه (محقق عضو CIA) سپرده شد. حسين بشيريه، از پدران فكرى اصلاح ‌طلبان، در اين سند مى ‌نويسد كه اصلاح‏ طلبان براى فروپاشى رژيم غير دموكراتيك و در "فرآيند گذار" بايد به سوى "تشكيل نيروهاى نظامى رقيب درون كشور يا در كشورهاى همسايه" بروند، "هسته‏ هاى مقاومت چريكى و شبه نظامى بر ضد رژيم" پديد آورند، در ميان نيروهاى مسلح و ارتش شكاف ايجاد كنند، چنددستگى هاى اجتماعى را به درون نيروهاى نظامى نيز گسترش دهند و حتى بخشى از ارتش را به شورش عليه رژيم غيردموكراتيك ترغيب كنند...اصلاح‌طلبان سكولار قائل به انجام ترور براى پيشبرد پروژه دموكراتيزاسيون بوده‌اند...برآورد حسين بشيريه از بودجه پروژه، مبلغ ۱۹ ميليون و ۱۷۰ هزار تومان بود، اما براساس قرارداد، غلامحسين بلنديان (معاون وقت برنامه‌ريزى و پشتيبانى وزارت كشور) در۱۳۸۲/۱۲/۲۸مبلغ ۲۵ ميليون تومان براى تهيه متن جامع اين نظريه از بودجه آن وزارتخانه به بشيريه بايد پرداخت مى ‌كرد...امثال حسين بشيريه و يوسف مولايى، آبروى دموكراسى و دموكراتيزاسيون را با كپى ‌بردارى‌هاى خود از روى دستورالعمل‌هاى مديران CIA برده‌اند. در اين دستورالعمل، بشيريه باب نظريه ‏پردازى براى ترورهاى سياه را گشود..."يوسف مولايى" وكيل سابق اكبر گنجى و منصور اصانلو و نويسنده روزنامه ى توقيف شده اعتماد ملى، به عنوان مشاور در اين پروژه حضور داشته است و با "حسين بشيريه" كه مجرى طرح بود، همكارى نزديك داشت...محمد خاتمى، يكى از شاگردان بشيريه محسوب مى‌شود»[۶].

پنجم: موسوى، كروبى و خاتمى به عنوان عاملان ترور: روزنامه ى كيهان با استناد به متنى كه در بند چهارم بدان اشاره شد، مثلث جاسوسى CIA، موساد و 6MI را عامل ترور دكتر على محمدى دانست و نوشت:
«تجربه تاريخى به ما مى گويد مثلث جاسوسى CIA، موساد و MI6 از "روشنفكران سكولار" (شهروندان مورد اعتماد خود) به عنوان اعضاء "جوخه هاى مرگ" براى اجراى "ترورهاى آكادميك" استفاده كرده اند. سال ۱۳۸۷، هنگامى كه دو تن از اعضاء "كمپين يك ميليون امضاء" در دادگاه انقلاب به اتهام شركت در عمليات هاى تروريستى غرب كشور محكوم و روانه زندان شدند، اين گمانه شدت گرفت. اكنون سندى متعلق به ۲۶ دى ماه ۱۳۸۲ از حلقه سكولارهاى "دفتر مطالعات سياسى وزارت كشور" در دست است كه با اقتباس از دستورالعمل ۱۰/۲ "شوراى امنيت ملى آمريكا" حكم به مقبوليت "جنگ هاى شبه نظامى" و "ترورهاى سياه" در فرآيند "گذار به دموكراسى" مى دهد بايد بيشتر به چنين گمانه اى حساس بود. با اين حال، ترورهاى آكادميك تنها موكول و معطوف به شرايط "كودتاى مخملى" نيست، بلكه ناكامى در شكار جاسوس و يا ترور شخصيت هاى موثر سياسى و نظامى و يا دانشمندان و كارشناسان به منظور توقف يا كند كردن شتاب حركت علمى و تكنولوژيك كشور هدف نيز مى تواند در دستور كار قرار گيرد و انواع اخير مخصوصا بارها از سوى موساد به اجرا درآمده است...بشيريه در دستورالعملى توصيه كرد كه در صورت شكست اصلاح طلبى، بايد به سوى ايجاد "بحران سلطه" (فلج كردن سيستم عصبى حاكميت) رفت و در همين نقطه، باب نظريه پردازى براى ترورهاى سياه را گشود. از اين رو، بر مسئولان قضايى ما فرض است كه مثلث سران فتنه (خاتمى، موسوى، كروبى) را به عنوان "مسببان" ترورهاى سياه تحت تعقيب كيفرى قرار دهد»[۷].

ششم- ترور ندا آقا سلطان و سيد على موسوى: يكى ديگر از طرح هاى تمامى اركان رژيم طى هفت ماه اخير اين بوده است كه به شهادت رساندن ندا و خواهرزاده ى ميرحسين موسوى را به گردن عوامل داخلى دشمن بيندازند. در اين خصوص كار از سخنرانى و نوشتار تجاوز كرد و على خامنه اى مجبور به فيلم سازى شد. آنا بسيجيان را جلوى سفارت انگليس بردند و در آنجا تئاتر به شهادت رساندن ندا را برگزار كردند.

دانشجويان بسيجى عصر روز يازدهم آذر در مقابل سفارت انگليس تجمع كردند و خواستار تحويل آرش حجازى قاتل ندا آقاسلطان به ايران جهت محاكمه وى در دادگاه صالحه شدند. در ابتداى اين تئاتر خيابانى يكى از دانشجويان نقش مجرى شبكه تلويزيونى BBC را ايفا مى كرد و دانشجوى ديگرى در نقش مامور سازمان جاسوسى MI6 جزئيات ماموريت آرش حجازى براى قتل ندا آقا سلطان را براى او تشريح مى كرد. در صحنه ديگرى از اين نمايش خيابانى نشان داده مى شود كه مامور سازمان جاسوسى انگليس با دادن مبالغى پول و اسلحه، نحوه انجام ماموريت توسط آرش حجازى را بيان مى كند و با دادن يك بليت رفت و برگشت به ايران به او اين شخص را براى انجام ماموريت (كشتن ندا آقا سلطان) روانه ايران مى سازد!

درباره ى به شهادت رساندن خواهر زاده ى مهندس موسوى، نيروى انتظامى با صدور اطلاعيه اى درباره كشته شدگان روز عاشورا در تهران اعلام داشت سيدعلى حبيبى موسوى در درگيري ها كشته نشده بلكه در خيابانى خارج از منطقه درگيري ها توسط سرنشينان يك خودرو با سلاح گرم هدف ترور قرار گرفت و به علت خونريزى شديد در مسير بيمارستان كشته شد. مطابق معمول، اين ترور را هم به بيگانگان و مزدوران داخلى آنها نسبت دادند.

هفتم- نتيجه: كارخانه ى دشمن سازى آيت الله خامنه اى هم چنان در كار است. آيت الله خامنه اى كه به شدت نگران تظاهرات مخالفان در ۲۲ بهمن ۸۸ است، در آخرين سخنرانى خود(۲۹ دى) گفته است: «دشمنان براى سرپوش گذاشتن بر اين انسجام و وحدت تلاش دارند، با كمك عوامل خود، و در تبليغات اين گونه وانمود كنند كه انسجام و جهت گيرى واحد مردم دچار انشقاق و چند دستگى شده است....دشمن تلاش دارد اين ثروت عظيم ملى[۲۲ بهمن] را متزلزل كند، بنابراين بايد با تمام قوا در صحنه بود و عاقلانه و مدبرانه حركت كرد»[۸]. بدين ترتيب وى از هم اكنون اعلام كرده است كه هر فرد و گروهى كه از ۲۲ بهمن براى اعتراض مسالمت آميز استفاده كند، دشمن است.

روشن است كه نمى توان دگرانديشان را سركوب، زندانى، شكنجه، ترور و... كرد و آن را به گردن خود مخالفان يا دشمنان خارجى انداخت. اگر بر سر اين نكته ى كليدى اتفاق نظر وجود داشته باشد ، هم چنان پرسش هاى انديشه سوز ديگرى وجود دارد كه نيازمند پاسخ هستند:

«گفتمان دشمن» آيت الله خامنه اى (تهاجم فرهنگى غرب، شبيخون فرهنگى غرب، پايگاه دشمن، عوامل دشمن، صداى دشمن، طرح هاى دشمن، خواست هاى دشمن، مرزبندى با دشمن، بيدارباش در مقابل دشمن، و...) معلول كدام علل و دلائل است؟ پيامدهاى نظرى و عملى اين گفتمان براى مردم ايران چه بوده است؟

۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه

پیشنهاد تظاهرات در نیو یورک هم زمان با سالروز 22 بهمن

دوستان هموطنان ما در ایران با به خطر انداختن جونشون فریاد آزادیخواه ‌انه ایرانیان رو به تمام دنیا رسوندن بر ماست که به یاری آنها بشتابیم
وقتی احمدینژاد به نیو یورک آمد تظاهرات ما بازتاب خوبی در جهان داشت. تا آنجایی که من میدونم حد اقل صد هزار ایرانی در نیو یورک زندگی میکنن اگه فقط پنج هزار نفر هم بیان جامعیت قابل ملاحضه یی میشه. البته من اطلاعی از هماهنگ کننده های آن ندارم. اگه شما میدونید لطفا اطلاع رسانی کنید. . . .

دوستانمان را در ایران تنها نگذارید. تمام مطلب

۱۳۸۸ دی ۲۹, سه‌شنبه

راهی عملی برای سرنگونی دیکتاتور و نمونه تاریخی آن

دوستان! تمام دیکتاتور ها چون پشتوانه مردمی ندارند, هرزچندگاهی مثل 22 بهمن باید یک تظاهرات چند هزار نفر ه برگزار کنند تا برای مدت کوتاهی به خودشون روحیه بدهند, غافل از اینکه در معرض مستقیم مردمی که فکر میکنند طرف دارشون هستند قرار میگیرند. . . و اما نمونه تاریخی آن:
نیکولای چائوشسکو (زاده ۲۶ ژانویه ۱۹۱۸ ) سیاست‌مدار کمونیست رومانیایی بود که در جریان ۲۴ سال حکومت مطلقه خود انواع مشقات را به مردم رومانی تحمیل کرد.هنگامی که ملتش در اعتراض به دستگیری کشیش لازلو توئکس مدافع اقلیت مجار ترانسیلوانیا در این شهر دست به تظاهرات زدند. چائوشسکو به ارتش دستور داد تظاهرات مردم را سرکوب کند. صدها نفر از مردم کشته شدند.چائوشسکو در تلویزیون از ارتش برای سرکوب تظاهرات تقدیر کرد....تشابه زیادی بین دیکتاتورها وجود داره !
در دسامبر 1989 که یک تظاهرات حکومتی ترتیب داده بود و کارگران رو که فکر میکرد طرف دارش (بخوانید لشگر ساندیسی خودمون! ) هستند از قسمتهای مختلف شهر جلوی کاخ ریاست جمهوری جمع کرده بود ناگهان گروهی چند نفره از میان جمعیت شروع کردند به فریاد: مرگ بر دیکتاتور! . . این شعار به سرعت گسترش پیدا کرد و به تمام مردم سرایت کرد پلیس از عهد ه کنترل جمعیت بر نیامد چون بسیاری از اونها هم در اثر هیجان ایجاد شده به مردم پیوسته بودند ,در نهایت مردم خشمگین وارد کاخ ریاست جمهوری شدند و چاوشسکو با هلیکوپتر فرار کرد
نیکولای چائوشسکو و همسرش النا در جاده فرودگاه پیتستی توسط نیروهای انقلابی دستگیر شدند. پس از یک محاکمه کوتاه در یک پادگان نظامی در حضور مردم تیرباران شدند
و اما گذری کوتاه به جامعه شناسی و پدیده انبوه خلق "(crowd ) - از آنجا که این پدیده از نظراجتماعی مهم است قدری به ان می پردازیم. انبوه خلق زمانی اتفاق می افتد که افراد بدور هم جمع شده یا حرکتی گروهی یا اجتماعی نظیرراهپیمایی دارند ،ویژگیهای این پدیده که امکان اتفاق افتادن ان بالا نیز هست بقرار زیر است: الف- هیجان پذیری -یکی از خواص گروه، برتری روحیه جمعی در ان ، نسبت به روحیه فردیست. در این حالت اندکی تحریک ، هیجانی بزرگ ایجاد می کند که حتی افرادی که کنترل نسبتا بیشتری بر خود دارند نیز تا حدودی تحت تاثیرقرار می گیرند. ب-قدرت سرایت-در چنین حالتی هیجان به سرعت از فردی به فرد دیگر منتقل می شود. ج-قدرت تلقین پذیری-در این حالت افراد گاه آنچه را که قبول ندارند تحت تاثیرجمع و بطور ناخود آگاه برای خود توجیه کرده و قبول می نمایند. د- احساس شکست ناپذیری
حال چگونه اتفاقی که در رومانی افتاد را در تظاهرات 22 بهمن تکرار کنیم: 1
برای پر کردن میدان آزادی رژیم به چند صد هزار نفر ساندیس خور نیاز داره که قبلا هم نشون داد نمیتونه بیش از پنجاه هزار نفر جمع آوری کنه, این باعث میشه که از حضور همه اقشار استقبال کنه. در این زمان سه گروه ده بیست نفره از آزادیخواهان (سبز ها) میتونند به راحتی وارد جمعیت بشن. ظاهر حزب الهی داشتن بهتره
2 افراد بسیجی و نظامی که رژیم آورده اکثرا غیر مسلح هستند چون نمیتونن به همه اونها اعتماد کنن. آن افراد مسلح هم بیشتر در نزدیک جایگاه احمدینژاد خواهند بود تا نزدیک مردم. این باعث میشه امنیت بیشتری برای ما ها بوجود بیاد. این سه گروه میتونن با فاصله امن از جایگاه اما بین جمعیت ساندیس خور و با فاصله حدودا 50 متر از همدیگه بشکل سه ضلع مثلث مستقر بشن.
3 به محض اینکه یک لحظه سکوت بین صحبت های احمدینژاد ایجاد شد گروه اول با توافق خودشان و بشکل هماهنگ شروع به شعار دادن کنند. گروه دوم و سوم به محض شنیدن شعار از سوی گروه اول همان شعار رو با صدای بلند تکرار میکنند. بهترین شعار مرگ بر دیکتاتور هست اما مهمتر از خود شعار هماهنگ بودن و صدای رسا هست
4 وقتی اینکار با موفقیت انجام شد عملا چندین هزار نفر شعار ها رو شنیدن و فقط کافی هست که ده بیست درصد اونها شروع به همراهی کنند که شما هسته بزرگی از تظاهر کننده ها دارید که میتونن کل جریان تظاهرات رو به یک تظاهرات برانداز اما اینبار به فاصله ده ها متری احمدینژاد تبدیل کنند
5 وقتی تظاهرات گسترش پیدا کرد اتفاقات بعدی کاملا قابل پیش بینی نخوهد بود اما مسلما برای دیکتاتور خوب نخوهد بود و ممکنه مثل رومانی . . . . . . . .

۱۳۸۸ دی ۲۷, یکشنبه

آیا فقط شعار جمهوری ایرانی و مرگ بر ولایت فقیه ساختارشکنانه است یا ساختار خیلی شکننده است؟!

آیا فقط شعار جمهوری ایرانی و مرگ بر ولایت فقیه ساختارشکنانه است؟ ساختار خیلی شکننده است! سکوت هم ساختار می شکند. رای من کو هم ساختار شکن بود که با خون آغشته شد. قدم زدن مادران عزادار در پارک هم ساختار شکن است.
مذاکره، مصالحه و حتی عقب نشینی هم مرحله ایست از مبارزه! اما هر یک ساز و کار خود را می خواهد. در رویاروئی با حاکمیتی این چنین بدون حضور نیرومند مردم در میدان، هیچ کدام مرحله ای از مبارزه بشمار نمیروند. حکومت پهلوی ضعف و قدرت را می شناخت. هرچند در هنگامه قدرت خدا را بنده نبود اما بارها با شناخت درست و از موضع ضعف به مذاکره پرداخت. چه درسال های دهه بیست، چه در سال های آخر دهه سی و چه در سال منتهی به انقلاب. اگر مردم به آخرین و واقعی ترین مصالحه او با بختیار جواب نه دادند به این دلیل بود که به حکم تجربه تاریخی، نهایت دولت بختیار را به سرنوشت مصدق گره زدند. و از هراس اعاده قدرت شاه به ناشناخته ای بدوی امید بستند. اما این ولی فقیه نه نسبت به ضعف و قدرت شناخت دارد و نه اندک فهمی از مذاکره و مصالحه، چون شاه صفوی در پناه مشتی ابله قداره بند در کُنجی نشسته است و فریاد می زند "انشالله گربه است" و تا نان و پنیر بیت اش قطع نشود!! نمی فهمد که مردم نه فقط برای آزادی و دموکراسی، بلکه از روی عسر و حرج اقتصادی هم که شده بنیانش براندازند. ایشان چهار زانو و دست به سینه در مکتب خمینی، مذاکره را به معنی اطاعت و فرمانبرداری درک کرده است! و مصالحه را سینه زدن زیر بیرق خون چکان رهبری! این حاکمیت فقط با حضور قدرتمندانه مردم تا کنار دروازه های حکومتی اش است که عقب می نشیند.
مردم که به خیابان بیایند حکومت به مقابله برمی خیزد. روند حوادث نشان داده است که هر روز که می گذر مقابله خشن تر و حیوانی تر می شود. برای جلو گیری از خشونت و واکنش مردم چه باید کرد؟ از شعارهای ساختارشکنانه پرهیز داد؟ اما مگر فقط جمهوری ایرانی و مرگ بر ولایت فقیه ساختارشکنانه است؟ ساختار خیلی شکننده است! سکوت هم ساختار می شکند. رای من کو هم ساختار شکن بود که با خون آغشته شد. قدم زدن مادران عزادار در پارک هم ساختار شکن است که به جرم آن باید در سلول های تنگ چمباتمه زنند تا راه رفتن را فراموش کنند. فقط فریاد سفارشی "خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست"، "ما همه سرباز توایم خامنه ای" و... به ساختار آسیب نمیزند. آیا جوانان می توانند در خیابان ها این گونه فریاد بزنند و دموکراسی به ارمغان آورند؟ با عرض معذرت شترسواری که دولا دولا نمی شود. هیچ کس در خیابان فریاد بر نمی آورد "جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد." مردم نمی خواهند ایران را فرو پاشند! میخواهند جمهوریت را از اسلامیت جدا کنند، همین و بس! جمهوری بر اساس سازوکار دموکراتیک، یعنی پذیرش حق زیست مساوی برای کلیه اقوام و ملیت ها، کلیه مذاهب و کلیه اندیشه های سیاسی و فرهنگی و تمکین به حقوق به رسمیت شناخته شده بشر. هیچ راهی دیگری هم برای حفظ اتحاد و یک پارچگی ایران وجود ندارد! بخش وسیعی از مردم می خواهند روحانیت به حوزه برگردد، دولت به انتخاب آنها باشد و به خواست آنها گردن نهد! خود جمهور باشند و نوع رابطه با خدای خود را خود تعیین کنند. مذهب را گردن می نهند اما شمشیر حکومت مذهبی را نه!
در ارتباط با تکفیر شعار ساختارشکنانه باید گفت: رهبران اصلاح طلب باید از این شناخت برخوردار شوند که بازگشت به انتخابات دوران خمینی به فرض پذیرش مقطعی از سوی حاکمیت اگر تاکتیکی باشد برای به کرسی رساندن دوباره تعداد معدودی از اصلاح طلبان در همان چهارچوب وسازوکار دوره اصلاحات، تجربه ایست امتحان پس داده، زیرا مردم از این مرحله گذر کرده اند و اگر بر آن سیاق به کرسی بنشینند آنگاه خود با مردم روبرو خواهند شد.

طرح خنثی سازی جنبش قبل از 22 بهمن


در ۲۲ بهمن حکومت به طور سنتی‌ از سفرای کشورهای و خبرنگاران خارجی‌ دعوت می‌کند که در "جشن" ۲۲ بهمن شرکت کنند تا به دنیا نشان دهد که حکومت از پشتوانهٔٔ مردمی برخوردار است

۱۳۸۸ دی ۲۶, شنبه

موسوی:بیم دارم که بر مردم بسیار سخت بگیرند. نمی توانم اینجا بنشینم و آنان را تنها رها کنم. شاید حضور ما تندخویان را به ملاحظه وادار کند

چند روزی از انتخابات گذشته بود. مهندس را اندیشناک دیدم. پرسیدم، گفت: “هرگاه حقیقت غیر آن باشد که می دانیم، فورا به مردم اعلام خواهم کرد و باکی از آبروی خود ندارم. حتی اگر می دانستم که مسئولان امر تا این اندازه و با این میزان هزینه، به کاندیدای دیگر علاقه دارند، فکر دیگری می کردم”. می گفت: “اگر به راهپیمایی می رفتم برای آن بود که در کنار مردمی باشم که تقاضایی جز مطالبه ی مسالمت آمیز حق خود ندارند. بیم دارم که بر آنان بسیار سخت بگیرند. نمی توانم اینجا بنشینم و آنان را تنها رها کنم. شاید حضور ما تندخویان را به ملاحظه وادار کند”.
انشاء الله ده سال دیگر روشن خواهد شد که اینان کیستند و که بودند و در مقابل دلسوزان واقعی کشور چه سودایی در دل و سر داشته اند. روزی به آقای مهندس موسوی عرض کردم که کشور ما از ماجرای دکتر مصدق و آیت الله کاشانی صرف نظر از آنکه حق به چه میزان و با که بود، بهره ی چندانی نبرد جز آنکه دیکتاتوری شاه سالهای بیشتری بر کشور سایه انداخت. این نگرانی هست که ماجرای شما و حضرت آیت الله خامنه ای نیز تکرار تاریخ شود و در پی آن دشواری ها افزونتر شود. گفت: “من همه ی تلاشم را کرده و می کنم که چنین نشود و هر قدم مثبتی را پاسخ خواهم داد”.
پس از شهادت سید علی موسوی می گفت:
انشاء الله روزی ابعاد توطئه هایی نظیر پاره کردن تصویر حضرت امام و برخی وقایع تلخ عاشورا و ترور و قتل مردم بی دفاع آشکار خواهد شد.

۱۳۸۸ دی ۲۵, جمعه

میگن تمبر خامنه‌ای چاپ شده حالا مردم موندن کدوم طرفش تف کنن

پروژه ترور رهبران جنبش. بادامچیان:امکان دارد جنبش سبز سران خود را ترور کند

اسدالله بادامچیان، عضو تشکل اصول‌گرای موسوم به «جمعیت مؤتلفه اسلامی» می‌گوید که احتمال «ترور رهبران معترضان در ایران از سوی برخی هواداران جنبش سبز» وجود دارد.
این نماینده مجلس در گفت‌وگو با خبرگزاری رسا، از رسانه‌های نزدیک به آیت‌الله مصباح یزدی، هواداران جنبش سبز را به دست داشتن در ترور مسعود علی‌محمدی، استاد دانشگاه تهران، متهم کرد.
وی ادعا کرد: «ترور و عملیات از پیش طراحی شده تروریستی قدم پنجم خط انقلاب مخملی سبز است.»
اسدالله بادامچیان حرکت معترضان را «جریان خط سبز مخملی» توصیف کرد و گفت: «از آنجایی که این جریان دچار انزوا شده‌است این امکان وجود دارد که این فرقه در آینده در نظر داشته باشند دست به اقدامات گسترده‌تری بزنند.»
به گفته نماینده تهران، ری و شمیرانات، جنبش سبز دارای پنج حلقه و گروه است که این حلقه‌ها «به تدریج دچار فرسایش» شده‌اند.
وی حلقه اول را «حق‌جویان» نامید و گفت که این افراد عمدتا از مسیر انحرافی که در آن قرار داشتند فاصله گرفتند.
به گفته آقای بادامچیان دو حلقه دیگر «مصلحت‌طلبان» و «منفعت‌طلبان» هستند که «بنا بر مصلحت و منفعت تغییر موضع دادند.»
این عضو کمیسیون امنیت داخلی مجلس افزود: «دو دسته دیگر افرادی هستند که از افکار خود دست نمی‌کشند و منزوی می‌شوند و یا افرادی که از افکار خود دست نمی‌کشند و دست به عملیات‌های تروریستی می‌زنند.»
وی ترورهای اخیر را به این گروه نسبت داد و گفت: «با توجه به این تحلیل جامعه‌شناسانه لازم است سران اغتشاش هر چه زودتر حساب خود را از افرادی که به ترور و عملیات‌های تروریستی دارند جدا کنند و هر چه سریع‌تر از اقدامات آن‌ها تبری جویند.»
حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان، در سرمقاله این روزنامه نوشته بود: «دشمنان وحشی و خونریز و مأموران حلقه به گوش اسرائیل‌اند که حتی از برنامه‌ریزی برای کشتن خواهرزاده خود نیز دریغ نمی‌ورزند.»

۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

گزیده‌ای از سخنان اکبر گنجی در پارلمان انگلستان

جنبش سبز معلول اعتراض به نقض سیستماتیک حقوق بشر، مخالفت با رژیم بنیادگرایی دینی، رد اسلام فقاهتی، مبارزه با فساد گسترده و مطالبه نظام دموکراتیک ملتزم به حقوق بشر است.
پیش شرط های اجتماعی گذار به دموکراسی در ایران وجود دارد. جوانان، زنان، معلمان، کارگران، دانشجویان، عاملان و بازیگران جنبش سبز هستند. این جنبش که محصول مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران از مشروطه تاکنون است، برخلاف انقلاب 57 که معلول گفتمان غیردموکراتیک بود، دارای گفتمان دموکراتیک و حقوق بشری است. تجربه انقلاب 57 نخبگان ایران را به سوی مبارزات غیر خشونت آمیز سوق داده است. این جنبش در هفت ماه گذشته حضور پر رنگ خود را به نمایش گذارده و در حال تثبیت خود می باشد. جنبش سبز، جنبش مطالبه محور است.
تحریم های اقتصادی به جای تضعیف رژیم و صدمه وارد کردن بر آن، طبقه فقیر و زیر خط فقر را فقیرتر، طبقه متوسط به عنوان بازیگران اصلی جنبش سبز را به طبقه فقرا تبدیل می کند. بدین ترتیب، جنبش سبز بازیگران خود را از دست خواهد داد
خواست ما از جامعه جهانی آن است که به مدافعان حقوق بشر ایران کمک کنند تا پرونده رهبران ایران، به جرم جنایت علیه بشریت را از طریق شورای امنیت سازمان ملل به دیوان کیفری بین المللی بسپارند. رهبران ایران شش مصداق از مصادیق جنایت علیه بشریت را مرتکب شده و می شوند. به کدام دلیل مسئله ی هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل کشیده می شود، اما به نقض سیستماتیک حقوق اساسی مردم ایران توجه نمی شود؟ اگر ترس شما از بمب اتمی است، بمبی که براساس گزارش سرویس های امنیتی آمریکا و اسرائیل ایران فاقد آن است، باید از پاکستان بترسید که دارای بمب اتمی است و طالبان و بنیادگرایان در آن کشور بسیار قوی هستند. اگر طالبان در پاکستان به قدرت رسند، چه خواهد شد؟ نگران کشورها و جوامعی باشید که بنیادگرایانی چون طالبان در آنها قوی هستند. مردم ایران خواهان دموکراسی و حقوق بشرند، بنیادگرایی اسلامی هیچ جاذبه ای در ایران ندارد. اگر مردم ایران فرصت بیابند تا در یک انتخابات آزاد و رقابتی شرکت کنند، آن وقت دنیا خواهد دید که این مردم به دموکراسی رأی خواهند داد، نه استبداد دینی. نظام دموکراتیک مطلوب ما، نظامی است که نهاد دین در آن از نهاد دولت جداست. هیچ صنف و طبقه ای در آن دارای حق ویژه نیست
دموکراسی خواهان ایران اگر چه با سیاست های اتمی رژیم ایران مخالف هستند، اما در عین حال با سیاست های دبل استاندارد غرب هم مخالفند. به نظر ما پذیرش جمع آوری و نابودی سلاح های کشتار جمعی، راه حل مسأله است

نگاهی کوتاه به نظر گنجی در مورد گذار به دموکراسی

جامعه به طرف دمکراسی خواهد رفت, اما اگر مبارزه شما، مبارزه در چارچوب قوانين مصوب جمهوری اسلامی باشد، قطعا نمی توانيد به سوی دمکراسی برويد، چون قانون اساسی جمهوری اسلامی همه اين راه ها را بسته است.
در تمامی نظام های ديکتاتوری که گذار به دمکراسی صورت گرفته، يک جنبش اجتماعی درست شده و وقتی که اين جنبش قدرتمند شده و بين دولت و جامعه مدنی موازنه قوا ايجاد شده، دولت مجبور شده پشت ميز مذاکره با مخالفان بنشيند. بزرگ ترين خواست مخالفان در اين مرحله، برگزاری انتخابات آزاد بوده است.

۱۳۸۸ دی ۲۲, سه‌شنبه

این حکومت ثابت کرده که با روش های دموکراتیک نمیتوان هیچ اصلاحاتی انجام داد و به گفته آقای گنجی لازمه انقلاب درجاتی از آنرشیسم هست. به نظر من اولا بعضی حوادث که ناشی از حماقت خود حکومت هست ممکنه منجر به سقوط دیکتاتور بشه مثل چاوشسکو. . . دوما اگه به نقطه یی برسیم که نیروی انتظامی و بسیج دیگه حاضر نشن روی مردم اسلحه بکشن و مردم احساس امنیت کنن بطور فزاینده یی به خیبونها میان و ممکنه مثل انقلاب 57 بدون تلفات قابل توجه درهای پادگانها روی مردم باز بشه. این درجه از آنرشیسم که با تلفات حد اقل و نتیجه حد اکثر میتونه باشه برای سر نگونی چنین حکومتی لازم هست وگر نه باید شاهد از بین رفتن تدریجی کشور باشیم
در کشورهایی که مردم براندازی نرم کردند مثل اوکرین یا گرجستان دولتها وابسته به پول نفت نبودند و با نافرمانی مدنی سقوط کردند اما در ایران حکومت وابسته به مالیات, قبض های آب برق تلفن و امثال اینها نیست که با نافرمانی مدنی بشه امتیازی ازش گرفت. پول نفت مستقیما به جیب سپاه و اورگانهای وابسته به دولت میره و اگه تمام مردم هم از گرسنگی بمیرن براش مهم نیست

نماینده آیت الله خامنه ای در سپاه : می‌ارزد برای حفظ حکومت، ۷۵ هزار نفر کشته شوند

جنبش راه سبز (جرس): علی سعیدی، نماینده آیت‌الله خامنه‌ای در سپاه، با اشاره به آمار کشته‌شدگان سه جنگ امام اول شیعیان، گفت که می‌ارزد برای حفظ حکومت، ۷۵ هزار نفر کشته شوند
بر اساس منابع تاریخی، در جنگ‌های صفین، نهران و جمل در دوران خلافت امام اول شیعیان، بیش از ۷۰ هزار نفر کشته شدند.
علی سعیدی امروز در همایش شیوه‌های دفاعی در جنگ نرم، این گفته اکبر هاشمی رفسنجانی که اگر «مردم حاکمان را نخواهند، باید از قدرت کناره‌گیری» کنند را استدلالی مربوط به زمان شکل‌گیری حکومت اسلامی دانست.
وی گفت: اگر ایران در محاصره آمریکا قرار گیرد و بنا باشد با یک قرص نان و ۱۰۰ گرم پنیر زنده بمانیم، می‌ارزد که پای آرمان‌های خود و برای حفظ انقلاب بایستیم.
سعیدی در بخش دیگری از اظهارات خود به حوادث پس از انتخابات اشاره کرد و اظهار داشت که فتنه‌گران، دیگر برای رهبران خود، تره هم خرد نمی‌کنند.
نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران همچنین با انتقاد از سکوت برخی خواص در حوادث ماه‌های اخیر ایران، ادعا کرد که ۱۰ درصد آنها سقوط کرده‌اند و ۹۰ درصد نیز در خط هستند.
سعیدی همچنین گفت که امروز برخی می‌خواهند میدان‌داری کنند، به طوری که یک پای آنها در موتلفه است و یک پای دیگر در جبهه مشارکت و مجمع روحانیون، در حالی که اینجا دیگر جای دوبل بازی کردن نیست.

نقدی، مسئولان قضایی و دولتی به جوانانی که قصد داشتند «کفن بپوشند و کار را تمام کنند»، قول داده‌اند که «به زودی، به وظیفه خود» عمل کنند

مشخص هست ترور دکتر محمدی کار کسانی هست هست که دایم دیگران رو تهدید به مرگ میکنند- تمام مطلب

گذری کوتاه بر اعترفات سعید امامی و نقش نهاد ولایت فقیه در وقایعی نظیر ترور دکتر محمدی

سعید امامی در اعترافات خویش پیرامون قتل سید احمد خمینی :
"وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای فلاحیان به من ابلاغ کرد مضطرب شدم و حتی به تردید فرو رفتم. دو روز بعد، همراه با آقای فلاحیان به دیدار آیت‌‏الله مصباح [یزدی] رفتیم، آقایان محسنی اژه‌ای و بادامچیان هم آنجا بودند البته بعدا حاج آقا خوشوقت هم از بیت رهبری آمدند آنجا و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت می‏کنند، رحم کرد"
اعترافات سعید امامی، ج۱۶، ص ۳۸۴. این اعترافات در ۱۸ جلد و ۹۷۰ صفحه توسط گروه تحقیق و بررسی سید محمد خاتمی (متشکل از علی ربیعی، علی یونسی و سرمدی) تهیه شد
ترور خواهر زاده موسوی ، نقشه ترور کروبی و شلیک گلوله به سمت ماشین ایشان و اینک ترور استاد دانشگاه حامی موسوی همگی نشان دهنده این واقعیات هستند که سران جمهوری اسلامی به سیاست ترور روی آورده اند و تمام این ترور ها توسط وزارت اطلاعات تحت کنترل ولایت فقیه کلید میخورند

۱۳۸۸ دی ۲۰, یکشنبه

گذری کوتاه بر اعترفات سعید امامی و نقش نهاد ولایت فقیه در وقایعی نظیرحوادث کهریزک

سعید امامی در اعترافات خویش پیرامون قتل سید احمد خمینی :
"وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای فلاحیان به من ابلاغ کرد مضطرب شدم و حتی به تردید فرو رفتم. دو روز بعد، همراه با آقای فلاحیان به دیدار آیت‌‏الله مصباح [یزدی] رفتیم، آقایان محسنی اژه‌ای و بادامچیان هم آنجا بودند البته بعدا حاج آقا خوشوقت هم از بیت رهبری آمدند آنجا و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت می‏کنند، رحم کرد"
اعترافات سعید امامی، ج۱۶، ص ۳۸۴. این اعترافات در ۱۸ جلد و ۹۷۰ صفحه توسط گروه تحقیق و بررسی سید محمد خاتمی (متشکل از علی ربیعی، علی یونسی و سرمدی) تهیه شد
.دوستان! قاتل اصلی شخص رهبراست . محاکمه احتمالی مرتضوی که( حتما پشت در های بسته انجام میشه) فقط برای پوشش جنایتها و فساد حکومت است . همونطور که شاه نتونست تقصیر رو گردن هویدا بیندازد و مردم نگفتند مرگ بر هویدا اینبار هم نخواهند گفت مرگ بر مرتضوی بلکه باز هم: مرگ بر دیکتاتور

۱۳۸۸ دی ۱۹, شنبه

مبارزه مدني بهترين راه مبارزه براي احقاق حقوق مردم

نافرمانى مدنى از قبیل نوشتن شعار روی اسکناس ایجاد ترافیک شهری در روزهای خاص و کارشکنی در امور دولتی كم هزينه ترين و آسون ترين راه براى مبارزات به حق مردم ايران هست. وقتى رژيم ايران زير بار يه همه پرسى نميره، چون از نتيجه همه پرسى وحشت دارِه و از حالا ميدونه چند در صد طرفدار داره، و از طرفى حتى پايبند به اصول قانون اساسى ساخت خودش نيست كه امكان برگزار راه پيمايی مسالمت آميز به مردم رو داده، تنها راهى كه براى مردم ميمونه استفاده از مناسبت هاى مذهبى و مبارزات آرام مدنى هست. اين موج رو كسى جلو دار نيست و ديگه حتى خدا هم نميتونه به داد رژيم ولايت فقيه برسه.

به گفته نقدی، مسئولان قضایی و دولتی به جوانانی که قصد داشتند «کفن بپوشند و کار را تمام کنند»، قول داده‌اند که «به زودی، به وظیفه خود» عمل کنند

همزمان با سخنرانی آیت‌الله علی خامنه‌ای درباره حوادث ایران، مقام‌های قضایی، نظامی و دولتی، دور جدید حملات علیه مخالفان دولت را آغاز کرده‌اند.
آقای خامنه‌ای امروز شنبه از سران قوا خواسته که به وظایف خود در برخورد با «مفسدان و اغتشاشگران» به خوبی عمل کنند.
به گفته آقای نقدی، مسئولان قضایی و دولتی به جوانانی که قصد داشتند «کفن بپوشند و کار را تمام کنند»، قول داده‌اند که «به زودی، به وظیفه خود» عمل کنند.
به گزارش خبرگزاری فارس، این مقام نظامی اظهار داشته که اگر دستگاه‌های امنیتی و قضایی به وظیفه خود عمل نکنند، مردم «خودشان، دست به کار خواهند شد
من نمیدونم کدوم گرایش به میان روی در این سخنان مشاهده میشه که بعضی ازش صحبت میکنن! آیا باید قتل و تجاوز تو زندانها رو تایید میکرد تا ما بگیم جنایتکار ه؟ تمام مطلب

۱۳۸۸ دی ۱۶, چهارشنبه

اینبار هم مردم نخواهند گفت مرگ بر مرتضوی بلکه باز هم: مرگ بر دیکتاتور

دوستان قاتل اصلی شخص رهبراست . محاکمه احتمالی مرتضوی که( حتما پشت در های بسته انجام میشه) فقط برای پوشش جنایتها و فساد حکومت است . همونطور که شاه نتونست تقصیر رو گردن هویدا بیندازد و مردم نگفتند مرگ بر هویدا اینبار هم نخواهند گفت مرگ بر مرتضوی بلکه باز هم: مرگ بر دیکتاتور

۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

دو کلام حرف از جامعه شناسی

مطالب زیر عمدتا از کتاب social thought نوشته Outwaite و Bottomore گرفته شده و تدوین گردیده است ولی در هر کتاب جامعه شناسی سیاسی دیگری بطور پراکنده می توان آنها را یافت. جنبشهای جدید اجتماعی بر خلاف جنبشهای قدیمی قرون ۱۹ و ۲۰ که عمدتا بر مبنای تغییر ناگهانی و گاها خشن استوار بودند و امروزه کمتر مورد توجه اند ، پایه بر عقلانیت داشته و به نام حرکتهای متمدنانه( civil movement ) یا جنبشهای جدید شناخته می شوند. جنبشهای جدید اجتماعی نیز دارای رفتار جمعی مقابله کننده هستند که راه بسوی فضاهای جدید اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی می برند. اینگونه حرکتهای اجتماعی اساسا حرکتهای توسعه ای پایدار هستند که نتایجی دیکتاتورگونه نداشته و بر پایه توسعه انسانی قرار دارند و البته توسعه انسانی جز با محور رشد اکثریت افرادجامعه بر مبنای علم باوری و پذیرش حق دیگری ( ولو مخالفان از هر گروه ، قومیت، نژاد و مذهب ) بیان نمی شود. ویژگی اساسی این جنبش ها حرکت همگام آنها با برنامه ریزی اجتماعی (social planning ) است. اما قبل از پرداختن به ویژگیهای برنامه ریزی اجتماعی بد نیست مرور کوتاهی بر آفتهای این جنبش داشته باشیم. ۱ -خود محوری -از آنجا که جنبش های جدید اجتماعی شامل گروهای مختلفی است که بر اساس محور یا محورهای مشترکی با حفظ عقاید خود همکاری میکنند خود محوری اجتماعی (social egocentrism که برتری فکری گروه خود نسبت به دیگران و در راستای ethnocentrism مورد بررسی است ) امکان بروز می یابد. به طورکلی خود مهمتر دیدن نسبت به دیگر گروها و مردم افت تشکیلات سیاسی نیز هست. ۲-بی برنامگی -فشار برای افراط و تفریط وحرکت های بی برنامه. ۳- پدیده " انبوه خلق "(crowd ) - از آنجا که این پدیده از نظراجتماعی مهم است قدری به ان می پردازیم. انبوه خلق زمانی اتفاق می افتاد که افراد بدور هم جمع شده یا حرکتی گروهی یا اجتماعی نظیرراهپیمایی دارند ،ویژگیهای این پدیده که امکان اتفاق افتادن ان بالا نیز هست بقرار زیر است: الف- هیجان پذیری -یکی از خواص گروه، برتری روحیه جمعی در ان ، نسبت به روحیه فردیست. در این حالت اندکی تحریک ، هیجانی بزرگ ایجاد می کند که حتی افرادی که کنترل نسبتا بیشتری بر خود دارند نیز تا حدودی تحت تاثیرقرار می گیرند. ب-قدرت سرایت-در چنین حالتی هیجان به سرعت از فردی به فرد دیگر منتقل می شود. ج-قدرت تلقین پذیری-در این حالت افراد گاه آنچه را که قبول ندارند تحت تاثیرجمع و بطور ناخود آگاه برای خود توجیه کرده و قبول می نمایند. د- احساس شکست ناپذیری- تحت تاثیراین احساس افراد دست به حرکاتی گاها نامعمول و حتی خشن می زنند که در تنهایی خود از ان بیزارند . این پدیده با بروز خود ممکن است برخی را که تحریک کننده اند ، در کوتاه مدت راضی کند اما وجود بی برنامه ان اثرفروپاشی درونی را به دنبال خواهد دشت.۴- فروپاشی درونی -که بر اثر رقابتهای درونی ، عدم وجود برنامه گام به گام و حساب شده و حرکات نا موزون دسته ها یا گروه های زیر مجموعه زمینه سازی می شود.و اما برخی ویژگهای برنامه اجتماعی(social planning ) بقرار زیر است: ۱- تصمیم گیرندگی -هم شهامت و هم قدرت تصمیم گیری بر مبنای اساسیترین ارزشها و علایق مشترک شرکت کنندگان .۲- عقلانیت -احساسات و عدم اطمینان جایگاهی در برنامه ریزی اجتماعی ندارند .۳-واقعیت گرایی .۴-سیستم گرایی -قالب برنامه اجتماعی همچون هر سیستمی درگیر بازخوردهای ناشی از فراگرد درونی - بیرونی است ،که بر این اساس نیازمند انعطاف پذیری می باشد.۵- دارای اهداف کوتاه مدت است که به صورت مرحله ای در راستای برنامه بلند مدت ،با در نظر گرفتن موانع عمل می کند.آنچه از این محور قابل درک است این است که دربرنامه ریزی اجتماعی هر چند هدف بلند مدت وجود دارد اما مطالبات به یکباره و یکجا مطرح نمیشود.۶- برنامه اجتماعی اگر چه در همه مراحل پایبند ارزش مشترک و بنیادین خود است اما از درجاتی از خودجوشی نیز بهره می برد.۷-برنامه های موفق اجتماعی همواره از نظرات سازنده افراد در همه سطوح بهره می برند، در غیر این صورت دچار خشکی و زوال می شوند.

۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

درباره ی بیانیه ی هفدهم موسوی

آقای موسوی بیانیه ی شماره ی هفده خود را در یکی از حساسترین شرایطی که در هفت ماهه ی گذشته در کشور ما پدید آمده، منتشر کرده است. جنبش آزادی خواهانه ی مردم ایران و استبداد حاکم در رودررویی هفت ماهه ی خود به نقطه ی تعیین کننده ای رسیده اند. نقطه ای که هر دو سوی این کشاکش می کوشند، برتری خود را در آن تامین کرده و کفه ترازو را به سوی خود سنگین کنند. مردم در روز یکشنبه ۶ دی (عاشورا) پیروزی بزرگی به دست آوردند و اکنون حکومت با جمع کردن همه ی نیروها و کارت هایی که در اختیار دارد قصد دارد چنان ضربه ای بر جنبش وارد سازد، که تعادل قدرت را به سوی خود بچرخاتد. ناظران سیاسی از احتمال رویدادهای خونین و هولناکی سخن می گویند که سران کودتا می کوشند با یک دست کردن همه ی قوای خود، برای سرکوب جنبش اعتراضی مردم به آن ها دست بزنند
در این شرایط هشدارهای آقای موسوی نسبت به حساسیت اوضاع، رفتن وضعیت به سویی که از هیچ طرف قابل کنترل نباشد و تلاش او برای متوجه ساختن «جناح های معتدل تر» حکومت که خود را اسباب سیاست های دولت احمدی نژآد و نظامیان حامیان آن نکنند و در مسئولیت چنین فجایع هولناکی سهیم نشوند، هشدارهایی مسئولانه است.
جنبش مردم ایران جنبشی است که نظرات مختلفی را در خود گرد آورده است. در پاره ای از موارد از جمله در مورد چشم اندازهای حکومت آینده ی ایران، این نظرها حتی کاملا در برابر هم قرار می گیرند. اما مساله ی کنونی همه ی بخش های این جنبش در شرایط کنونی، استبداد موجود و گذار از آن است. به ویژه کسانی که در موضع رهبری و تاثیربخشی در این جنبش قرار دارند، باید کوشش کنند، نفاط اشتراکات را هر چه بیشتر شفاف کرده و تقویت کنند و راه کازهاس دموکراتیک را برای فرجام نهایی اختلافات فراهم آورند.
انتخابات آزاد از نظر بسیاری از نیروهای دموکرات و سکولار جامعه ی ایران، راه حلی است که با پذیرش بلاقید و شرط آن و متحد شدن حول آن، هم می توان مبارزه ی مشترک با استبداد را به سرانجام رساند و هم از طریق دموکراتیک، در مورد اختلافات و آینده ی کشور به توافق دست یافت. مردم ایران با با رسیدن به چنین نقطه ای می توانند در مورد سرنوشت و آینده ی کشور به نحوی دموکراتیک و آگاهانه تصمیم بگیرند
چهار بند آخر از پیشنهادات ۵ ماده ای آقای موسوی در بیانیه ی اخیر خود، می تواند در خدمت این مسیر و آماده کردن شرایط برای انتخابات آزاد در کشور باشد. تدوین یک قانون «اعتمادبرانگیز» در مورد انتخابات، آزادی زندانیان سیاسی، آزادی احزاب و مطبوعات و بالاخره آزادی اجتماعات و تجمعات، که در این بندها مورد تاکید قرار گرفته است، از جمله مهم ترین و اساسی ترین پیش شرط های برگزاری انتخابات آزاد است. آن چه که در این میان تعیین کننده به نظر می رسد، آزادی های پیش گفته برای همه ی احزاب و جریانات سیاسی در کشور است که در یک شرایط دموکراتیک، مبارزه ی مسالمت آمیز را می پذیرند و به آن متعهد می مانند.