آيت الله على خامنه اى به تنها مفهومى كه فكر مى كند، مفهوم دشمن است. او ذهن "دشمن ساز" قوى اى دارد. دائماً در حال خلق دشمنان جديد است. براى دشمنان داخلى، سازمان هاى براندازى درست مى كند، جلسات مشترك با سرويس هاى جاسوسى آمريكا و انگليس ترتيب مى دهد، آنان را به عضويت سازمان هاى جاسوسى خارجى در مى آورد، از سازمان هاى جاسوسى بيگانه براى آنان پول مى گيرد، سلاح هاى جنگى و تروريستى به آنان مى دهد، آنان را به تئوريسين ترور تبديل مى سازد، مقتول هم براى عمليات تروريستى آنان تهيه مى كند. باور نمى كنيد؟! به چند نمونه ى زير نگاه كنيد:
آيت الله على خامنه اى به تنها مفهومى كه فكر مى كند، مفهوم دشمن است. او ذهن "دشمن ساز" قوى اى دارد. دائماً در حال خلق دشمنان جديد است. براى دشمنان داخلى، سازمان هاى براندازى درست مى كند، جلسات مشترك با سرويس هاى جاسوسى آمريكا و انگليس ترتيب مى دهد، آنان را به عضويت سازمان هاى جاسوسى خارجى در مى آورد، از سازمان هاى جاسوسى بيگانه براى آنان پول مى گيرد، سلاح هاى جنگى و تروريستى به آنان مى دهد، آنان را به تئوريسين ترور تبديل مى سازد، مقتول هم براى عمليات تروريستى آنان تهيه مى كند. باور نمى كنيد؟! به چند نمونه ى زير نگاه كنيد:
يكم- جلسه ى سروش و مهاجرانى و كديور با MI6 : فعالين سياسى و مدافعان حقوق بشر به خوبى مى دانند كه براى كشف منويات على خامنه اى، بايد صفحه ى دوم روزنامه ى كيهان را بخوانند. اين روزنامه در ۸۸/۱۰/۲۶، در ادامه ى حمله به پنج تن از امضاء كنندگان بيانيه ى خواسته هاى بهينه، در مطلبى زير عنوان «بهاء الله مهاجرانى» نوشته است:
«به يقين آقايان مهاجرانى و كديور و سروش نمى توانند نشست مشترك خود در لندن و با حضور مسئول ميز ايران در MI6 را كه دستور كار آن تعيين شرح وظيفه اين گروه[پنج نفره] بود، انكار كنند. گفته مى شود كه در آن جلسه به عبدالعلى بازرگان اجازه حضور داده نشده بود»[۱].
بدين ترتيب روشن مى شود كه عبدالعلى بازرگان هم مى خواسته است در آن جلسات شركت كند، اما به دلائل نامعلوم، او را راه نداده اند. روز بعد از انتشار مقاله ى كيهان، روزنامه ى رسالت ۸۸/۱۰/۲۷ در سرمقاله ى خود همان مدعا را تكرار مى كند.
اما بر معجزه ى على خامنه اى مى افزايد و مى گويد تمامى پنج امضا كننده در جلسات مشترك با سرويس جاسوسى انگليس شركت دارند. جمع كردن اين افراد پراكنده اروپا و آمريكا براى جلسات مشترك، معجزه ى على خامنه اى است. مى نويسد:
«حلقه پنج نفرى (گنجى، سروش، بازرگان، كديور و مهاجرانى) اتاق فكرى است كه همه ى استعداد ضد دينى و ضد اسلامى و ضد شيعى استكبار جهانى را عليه ملت ايران تجهيز مى كند. نشست هاى اين جماعت معمولا با حضور مسئول ميز ايران در MI6 برگزار مى شود. اينكه سرويس هاى امنيتى و جاسوسى به اين جمع اميد بسته اند جالب است. به نظر مى رسد مسئولان دستگاه جاسوسى انگليس در نهضت مشروطه و نهصت ملى آدم هاى پخته اى بودند. امروز MI6 به كسانى دل بسته است كه نمى توانند خانواده خود را جمع و جور كنند و ترجيح داده اند جلاى وطن كنند اين افراد چطور مى توانند۷۲ فرقه متفاوت در سه رده كفر، نفاق و الحاد را تحت خيمه ى فرقه ى سبز گرد آورند»[۲].
دوم- كشف اسناد خريد سلاح در منزل عزت الله سحابى: خبرگزارى فارس در مقاله اى زير عنوان «تلاش براى براندازى با شعار دموكراسى»، خبر زير را به صورت برجسته در ابتداى مقاله منتشر كرده است:
«سند ديگرى از منزل سحابى توسط مأموران كشف شد كه مربوط به خريد پانصد قبضه سلاح دويست كلت و سيصد قبضه مسلسل است. دسنوشته ى ديگرى منتسب به اكبرگنجى از منزل سحابى پيدا شده كه در آن نيز خبر از خريد پانصد قبضه اسلحه مجهز به صدا خفه كن است»[۳].
اما كل ماجرا بعداً معلوم مى شود كه چيست؟ موضوع به كنفرانس برلين و دادگاه پس از آن باز مى گردد. فارس در اواخر مقاله نوشته است:
«نماينده مدعىالعموم ادامه داد: در بازرسى از منزل عزتالله سحابى ليستى از افرادى كه ترور شدهاند و يا قرار است ترور شوند، پيدا شده است كه بنا به گفته وى اين ليست از سوى يكى از ياران بنى صدر فرارى در اختيار وى قرار گرفته است و در دستنوشته ديگرى كه از خانه سحابى پيدا شده است، وى به دوستان خارجى خود نوشته است: "امريه شما اجرا شد". لذا اين امريه چه بوده است و بايد در دادگاه روشن شود. وى اظهار داشت: سند ديگرى از منزل سحابى توسط مأموران كشف گرديد كه مربوط به خريد پانصد قبضه سلاح دويست كلت و سيصد قبضه مسلسل است ـ دستنوشته ديگرى منتسب به اكبر گنجى از منزل سحابى پيدا شده است كه در آن نيز خبر از خريد پانصد قبضه اسلحه مجهز به صداخفهكن از اسپانيا براى يكى از دستگاههاى انتظامى كشور داده شده است»[۴].
سوم- كشف سلاح هاى پيشرفته ى جنگى در روز عاشورا: روزنامه كيهان ۸۸/۱۰/۱۷، در زير عنوان «كشف يك پر از لوازم راهپيمايى مسالمت آميز» نوشت: «خودرويى مملو از سلاح هاى پيشرفته و جنگى در ميدان ولى عصر كشف و ضبط شد. يك منبع مطلع در گفتگو با "جهان" گفت: اين وانت پس از تجمعات روز عاشورا شناسايى و با اقدام به موقع مأموران كليه سلاح هاى موجود در آن ضبط شد. به گفته وى در اسلحه هاى ضبط شده علاوه بر سلاح مدرن دورزن، تفنگ هاى ساچمه اى هم وجود دارد. اهميت اين كشف از آن جهت است كه دو نفر از كشته شدگان روز عاشورا توسط اين نوع سلاح هاى ساچمه اى مورد هدف قرار گرفته اند. اين منبع مطلع همچنين از كشف و شناسايى چند خودرو حاوى چوب، چماق و لاستيك براى آتش افروزى در مسير كوى دانشگاه تهران خبر داد و گفت: صاحبان اين خودروها اعتراف كردند كه در طول اعتراضات و ناآرامى هاى تهران اين امكانات را در اختيار اغتشاشگران قرار مى دادند»[۵].
چهارم- حسين بشیريه و تئوريزه كردن ترور براى اصلاح طلبان: حسين بشريه، عضو سازمان CIA، استاد محمد خاتمى، طرحى براى وزير كشور محمد خاتمى تهيه كرده است كه در آن ترور ابزار دموكراتيزه كردن ساختار سياسى ايران به شمار رفته است. سايت رجانيوز در اين خصوص نوشته است: «چكيده نظريه وزارت كشور كه به صورت رسمى در زمان وزارت عبدالواحد موسوى لارى و در ۲۶ دى ۱۳۸۲ نوشته شده، نشان مى دهد كه اصلاحطلبان سكولار قائل به انجام ترور براى پيشبرد پروژه دموكراتيزاسيون بوده اند.... در ۲۶ آبان ۱۳۸۲، دفتر مطالعات سياسى وزارت كشور به درخواست عبدالواحد موسوى لارى (وزير وقت كشور) پروژهاى مطالعاتى با عنوان "گذار به دموكراسى" را تعريف كرد كه اجراى آن طى قراردادى رسمى، از سوى غلامحسين بلنديان (معاون وقت وزير كشور) به حسين بشيريه (محقق عضو CIA) سپرده شد. حسين بشيريه، از پدران فكرى اصلاح طلبان، در اين سند مى نويسد كه اصلاح طلبان براى فروپاشى رژيم غير دموكراتيك و در "فرآيند گذار" بايد به سوى "تشكيل نيروهاى نظامى رقيب درون كشور يا در كشورهاى همسايه" بروند، "هسته هاى مقاومت چريكى و شبه نظامى بر ضد رژيم" پديد آورند، در ميان نيروهاى مسلح و ارتش شكاف ايجاد كنند، چنددستگى هاى اجتماعى را به درون نيروهاى نظامى نيز گسترش دهند و حتى بخشى از ارتش را به شورش عليه رژيم غيردموكراتيك ترغيب كنند...اصلاحطلبان سكولار قائل به انجام ترور براى پيشبرد پروژه دموكراتيزاسيون بودهاند...برآورد حسين بشيريه از بودجه پروژه، مبلغ ۱۹ ميليون و ۱۷۰ هزار تومان بود، اما براساس قرارداد، غلامحسين بلنديان (معاون وقت برنامهريزى و پشتيبانى وزارت كشور) در۱۳۸۲/۱۲/۲۸مبلغ ۲۵ ميليون تومان براى تهيه متن جامع اين نظريه از بودجه آن وزارتخانه به بشيريه بايد پرداخت مى كرد...امثال حسين بشيريه و يوسف مولايى، آبروى دموكراسى و دموكراتيزاسيون را با كپى بردارىهاى خود از روى دستورالعملهاى مديران CIA بردهاند. در اين دستورالعمل، بشيريه باب نظريه پردازى براى ترورهاى سياه را گشود..."يوسف مولايى" وكيل سابق اكبر گنجى و منصور اصانلو و نويسنده روزنامه ى توقيف شده اعتماد ملى، به عنوان مشاور در اين پروژه حضور داشته است و با "حسين بشيريه" كه مجرى طرح بود، همكارى نزديك داشت...محمد خاتمى، يكى از شاگردان بشيريه محسوب مىشود»[۶].
پنجم: موسوى، كروبى و خاتمى به عنوان عاملان ترور: روزنامه ى كيهان با استناد به متنى كه در بند چهارم بدان اشاره شد، مثلث جاسوسى CIA، موساد و 6MI را عامل ترور دكتر على محمدى دانست و نوشت:
«تجربه تاريخى به ما مى گويد مثلث جاسوسى CIA، موساد و MI6 از "روشنفكران سكولار" (شهروندان مورد اعتماد خود) به عنوان اعضاء "جوخه هاى مرگ" براى اجراى "ترورهاى آكادميك" استفاده كرده اند. سال ۱۳۸۷، هنگامى كه دو تن از اعضاء "كمپين يك ميليون امضاء" در دادگاه انقلاب به اتهام شركت در عمليات هاى تروريستى غرب كشور محكوم و روانه زندان شدند، اين گمانه شدت گرفت. اكنون سندى متعلق به ۲۶ دى ماه ۱۳۸۲ از حلقه سكولارهاى "دفتر مطالعات سياسى وزارت كشور" در دست است كه با اقتباس از دستورالعمل ۱۰/۲ "شوراى امنيت ملى آمريكا" حكم به مقبوليت "جنگ هاى شبه نظامى" و "ترورهاى سياه" در فرآيند "گذار به دموكراسى" مى دهد بايد بيشتر به چنين گمانه اى حساس بود. با اين حال، ترورهاى آكادميك تنها موكول و معطوف به شرايط "كودتاى مخملى" نيست، بلكه ناكامى در شكار جاسوس و يا ترور شخصيت هاى موثر سياسى و نظامى و يا دانشمندان و كارشناسان به منظور توقف يا كند كردن شتاب حركت علمى و تكنولوژيك كشور هدف نيز مى تواند در دستور كار قرار گيرد و انواع اخير مخصوصا بارها از سوى موساد به اجرا درآمده است...بشيريه در دستورالعملى توصيه كرد كه در صورت شكست اصلاح طلبى، بايد به سوى ايجاد "بحران سلطه" (فلج كردن سيستم عصبى حاكميت) رفت و در همين نقطه، باب نظريه پردازى براى ترورهاى سياه را گشود. از اين رو، بر مسئولان قضايى ما فرض است كه مثلث سران فتنه (خاتمى، موسوى، كروبى) را به عنوان "مسببان" ترورهاى سياه تحت تعقيب كيفرى قرار دهد»[۷].
ششم- ترور ندا آقا سلطان و سيد على موسوى: يكى ديگر از طرح هاى تمامى اركان رژيم طى هفت ماه اخير اين بوده است كه به شهادت رساندن ندا و خواهرزاده ى ميرحسين موسوى را به گردن عوامل داخلى دشمن بيندازند. در اين خصوص كار از سخنرانى و نوشتار تجاوز كرد و على خامنه اى مجبور به فيلم سازى شد. آنا بسيجيان را جلوى سفارت انگليس بردند و در آنجا تئاتر به شهادت رساندن ندا را برگزار كردند.
دانشجويان بسيجى عصر روز يازدهم آذر در مقابل سفارت انگليس تجمع كردند و خواستار تحويل آرش حجازى قاتل ندا آقاسلطان به ايران جهت محاكمه وى در دادگاه صالحه شدند. در ابتداى اين تئاتر خيابانى يكى از دانشجويان نقش مجرى شبكه تلويزيونى BBC را ايفا مى كرد و دانشجوى ديگرى در نقش مامور سازمان جاسوسى MI6 جزئيات ماموريت آرش حجازى براى قتل ندا آقا سلطان را براى او تشريح مى كرد. در صحنه ديگرى از اين نمايش خيابانى نشان داده مى شود كه مامور سازمان جاسوسى انگليس با دادن مبالغى پول و اسلحه، نحوه انجام ماموريت توسط آرش حجازى را بيان مى كند و با دادن يك بليت رفت و برگشت به ايران به او اين شخص را براى انجام ماموريت (كشتن ندا آقا سلطان) روانه ايران مى سازد!
درباره ى به شهادت رساندن خواهر زاده ى مهندس موسوى، نيروى انتظامى با صدور اطلاعيه اى درباره كشته شدگان روز عاشورا در تهران اعلام داشت سيدعلى حبيبى موسوى در درگيري ها كشته نشده بلكه در خيابانى خارج از منطقه درگيري ها توسط سرنشينان يك خودرو با سلاح گرم هدف ترور قرار گرفت و به علت خونريزى شديد در مسير بيمارستان كشته شد. مطابق معمول، اين ترور را هم به بيگانگان و مزدوران داخلى آنها نسبت دادند.
هفتم- نتيجه: كارخانه ى دشمن سازى آيت الله خامنه اى هم چنان در كار است. آيت الله خامنه اى كه به شدت نگران تظاهرات مخالفان در ۲۲ بهمن ۸۸ است، در آخرين سخنرانى خود(۲۹ دى) گفته است: «دشمنان براى سرپوش گذاشتن بر اين انسجام و وحدت تلاش دارند، با كمك عوامل خود، و در تبليغات اين گونه وانمود كنند كه انسجام و جهت گيرى واحد مردم دچار انشقاق و چند دستگى شده است....دشمن تلاش دارد اين ثروت عظيم ملى[۲۲ بهمن] را متزلزل كند، بنابراين بايد با تمام قوا در صحنه بود و عاقلانه و مدبرانه حركت كرد»[۸]. بدين ترتيب وى از هم اكنون اعلام كرده است كه هر فرد و گروهى كه از ۲۲ بهمن براى اعتراض مسالمت آميز استفاده كند، دشمن است.
روشن است كه نمى توان دگرانديشان را سركوب، زندانى، شكنجه، ترور و... كرد و آن را به گردن خود مخالفان يا دشمنان خارجى انداخت. اگر بر سر اين نكته ى كليدى اتفاق نظر وجود داشته باشد ، هم چنان پرسش هاى انديشه سوز ديگرى وجود دارد كه نيازمند پاسخ هستند:
«گفتمان دشمن» آيت الله خامنه اى (تهاجم فرهنگى غرب، شبيخون فرهنگى غرب، پايگاه دشمن، عوامل دشمن، صداى دشمن، طرح هاى دشمن، خواست هاى دشمن، مرزبندى با دشمن، بيدارباش در مقابل دشمن، و...) معلول كدام علل و دلائل است؟ پيامدهاى نظرى و عملى اين گفتمان براى مردم ايران چه بوده است؟