۱۳۹۰ آبان ۲۵, چهارشنبه

امام نقی (ع) 2

امام نقى در بازگشت از حجة الوداع، در مكانى بنام نقير خم بطرى هاى اب انگور را تل انبار كردند و با بالا رفتن از ان دست عسكرى كوچولو را بالا برده فرمودند:از اين پس هر كس من مولاى اويم، عسكريه بابا مولاى اوست! نقل است هنوز حرف امام تمام نشده بود كه اصحاب با تخم سوسمارگنديده و فضولات شتر نجاستخوار از خجالت امام در امدن
بحار الانقار، امام نقى و مسأله جانشينى
روزی امام از کوچه ای می گذشتند که چند جوان به ایشان گستاخی نموده و ایشان را مسخره نمودند. ایشان رو به آنها کرده و فرمودند" آیا مرا مسخره می کنید؟ براستی که شما از مسخره کنندگان هستيد". سپس امام دستان خود را رو به آسمان برده و فرمود" خدایا شاهد باش که اینان از مسخره کنندگان هستند" و بلافاصله وحی آمد که "آری ای نقی! براستی که ایشان از مسخره کنندگان هستند". در این هنگام جوانان که دیدند کلام نقی همان کلام خداست از کرده خود پشیمان شده و به نقویت گرویدند.
همان، کدام؟ همان، علامه امینی
روزي يکي از صحابه چيني امام به نام تسوکه (که شمشير زن ماهري بود) به امام گفت: اماما ما يک ضرب‌المثل داريم که مي‌گويد "يک‌بار گفتي باور کردم، اصرار کردي شک کردم، قسم خوردي فهميدم دروغ مي‌گويي"، نظر شما در مورد اين ضرب‌المثل چيست؟
امام بي‌درنگ پاسخ داد: کاملن موافقم، به راستي که عين حقيقت است.
صحابه سپس گفت: پس چرا خدا در قرآن به زمين و زمان و ميوه و ... قسم مي‌خورد؟
نقل است که امام در اين لحظه هنگ کرد و صحابه مجبور شدند امام را ريست کنند.
راه و رسم نقوي - جلد 3 - فصل 1 - در باب حاضر جوابي‌هاي امام
ابن ای تی نقل می کند که روزی با صحابه در خدمت امام نشسته بودیم و با امام از سوتیهای قرآن میگفتیم.
ناگهان ابوذرغفاری از صحابه رسولولا بر ما وارد شد و گفت : چرا پیامبر را مسخره میکنید مگر نمیدانی که این معجزه وی است ؟
امام فرمودند : مزخرف است. ما خود قرآن نقید داریم که بسیار بهتر است.
ابوذر گفت : معراج پیامبر با عقیر را چه می گویی؟ آن که دیگر معجزه است ؟
امام با پشت دست به دهان ابوذر زدند و گفتند : ای کودن آن معجزه عقیر بود که پرواز کرد و نه پیامبر.

از کتاب پاسداشت سنت پیامبر نوشته ملک عبدالله ترجمه صحابه فضایی نقوی
مروی است روزی عسکری کوچولو نزد پدر خود، امام نقی، میرود و میپرسد: بابایی چرا من هر چی مدفوعم رو بو میکنم بوی مشک و عنبر نمیده.
امام فرمودند: عزیزم به خاطر اینه که تو هنوز به امامت برگزیده نشدی.
عسکری کوچولو پرسید بابایی پس من کی امام میشم؟ امام فرمود: پس از وفات من.
نقل است که عسکری کوچولو همان شب قصد جان امام را کرد ولی امام شبانه گریخته بود و به جای ایشان شمقدر در بستر خوابیده بود.

اقتباس از کتاب جان امام و مخاطرات رایحهٔ مدفوع
نقل است كه روزي امام نقي(ع) به بلاد عجم رفته و درآن جا مراسم تفسير قرآن و تشريح زندگي پررنج معصومين(ع) را برگزار نمودند.
در طي سخنراني همه جماعت يك نفس گريه مي كردند و چنگ بر صورت خود مي كشيدند، بطوري كه ايشان از اين همه ارادت و خلوص جماعت بسيار متعجب شدند.
در ميان كلام، حضرت(ع) محتاج قضاي حاجت گرديد. پس از جماعت مكان خلا را پرسيدند، ولي كسي پاسخ نداد. باز بلندتر پرسيدند، ولي پاسخي نيامد. حضرت كه به جان آمده بود باز پرسيد، ولي پس از لحظاتي سكوت يكي برخواسته و با عربي دست و پا شكسته گفت: يا نقي! ما عربي نمي فهميم!
حضرت(ع) كه از بلاهت جماعت حيران شده بود، كشف عورت نموده و در حالي كه بر سر حضار بول مي نمود گفت: اول فكر كردم چقدر ابلهيد كه اين ها را باور مي كنيد، ولي حال مي بينم كه كلا مرخصيد!
نقل است كه در همين حين عده اي زاري كنان و به مشقت بسيار ادرار مبارك ايشان را ذخيره نموده و جهت تبرك به همراه بردند.

سيره نقوي، در باب پيروان راستين معصومين(ع)
الم نَشرَح لَكَ تَحتك@ و مَلَئنا لَك جيبك@ و وضعنا عَنكَ عقلك@ الذي اَنقَضَ ظَهرك@ اَلم نَسكُل بكَ الناس@ فَاِنَ مع الدين حُمقاً @ انَّ معَ الدين حمقاً @ فَاذا فَرَغتَ فاجمَع@ و الي ذاتِكَ فارجَع@
آيا ماتحتت را گشاد قرار نداديم@ و جيبت را پر (پول) نكرديم@ و بار عقل را از دوشت برنداشتيم@ باري كه كمرت را شكسته بود@ آيا مردم را به وسيله‌ي تو اسكل نكرديم@ پس همانا دين با حماقت همراه است@ به راستي كه دين با حماقت همراه است@ پس هر وقت بيكار شدي جماع كن@ و به ذات (خبيث) خودت برگرد@
آياتي چند از سوره‌ي مباركه‌ي آخوند
روزی امام نقی (ع) در بهشت قدم میزد که ناگهان چشمش به متوکل افتاد! امام فرمود : ملعون تو در بهشت چکار میکنی ؟!
متوکل گفت: پس از آن همه زن بارگی و شراب خواری و کشتن تو و خلافهای دیگر چند جلسه روضه امام حسین گذاشتیم و برای سر بریده حسین تشنه لب اشک ریختیم، همه گناهانم پاک شد، آمدیم بهشت!! حرفی داری؟!

از سری پاتک های عباسیون بر ضد علویون!
امام نقی به مناسبت شب اول قتل جدشان حسین بر بالای منبر رفتند و گفتند
ده شب برایتان از حسین گفتم جگرتان سوخت و
دیشب از کربلا برایتان گفتم دِلتان سوخت و
امشب میخواهم چیزی بگویم تا ماتحتتان بسوزد : امشب هیات شام نمیدهد..!
اصحاب نعره ها بزدند وخشتک ها بدریدند و به بیابان گریختند تا پماد سوختگی بر خود مالند

در آیه مبارکه ((فتبارک الله احسن الخالقین )) یعنی آفرین به الله که بهترین خالق هاست به این مسئله مهم بر می خوریم که الله در میان خدایان دیگر از همه بهتر است. این به معنی ساده تر یعنی اینکه اسلام عزیزمان خود به چندین خدا اشاره می کند که در میان آنها الله از سایرین برتری دارد. پس خدایان بیشماری هستند :خدایان مونث و مذکر که الله در میان آنها بهترین خالق است. حال باید طبق وظیفه دینی همه این خدایان را شناخت. به احتمال نزدیک به یقین در میان آنها خدایان خوبی هم هستند
روزی جوانی نزد امام آمد و با کمال گستاخی گفت:ای پسر رسول خدا ،من میخواهم زنا کنم آیا به من اجازه میدهی؟!فریاد اعتراض اصحاب بلند شد،صحابه دونیم شونده برخاست تا او را با شمشیر دوشق کند!اما امام اصحاب را به آرامش دعوت کرد و جوان را نزد خود نشاند و به او فرمود:آیا دوست داری کسی با زن تو چنین کند؟جوان پاسخ داد:آره خیلی دوست دارم!نقی گفت :من هم خیلی دوست دارم!پس هر دو قهقهه ای شیطانی سردادند و شماره ها را ردوبدل کردند. از آن پس محبوب ترین کارها نزد آن جوان زنا بود.

روزى در مجلسى از امام نقى سوال شد كه بزرگترين درس و پيام ناقورا چه بود!؟
امام مكثى طولانى نموده سپس قال كردند: مهمترين درس ناقورا اين بود كه اگر در وقت كارزار خودمان را به بيمارى و موش مردگى بزنيم، نه تنها كشته نميشويم بلكه در اينده امام نيز خواهيم شد.(امام نقى و نشان دادن ان روى سكه
امام نقی‌ بر تزویر، ریا و بزرگنمایی محرم تأکید فراوان داشتند. نقل است در یکی‌ از مجالس نوحه خوانی، زمانی‌ که مداح نوحه را آغاز کرد امام حالت حزن و اندوه به خود گرفت و اصحاب برای او دستمال کاغذی آوردند تا در صورت لزوم اشکهایش را پاک نماید. در آن هنگام امام با صدایی بس محزون فرمودند: " نه، نه، دستمال کاغذی نه، برایم نوار بهداشتی بیاورید که می‌خواهم خون گریه کنم".

امام و بسط فرهنگ عاشوقایی
طبق تحقیقاتی‌ که توسط "زهرا دیشبی" انجام گرفته، امام نقی‌ در اثر کثرت خوردن گوشت قیمه نذری به بیماری نقرس مبتلا بودند. و اصولاً چون این بیماری برای اولین بار در امام نقی‌ مشاهده شده، به افتخار امام نقی‌، آن را "نقرس" نامید اند.

نتیجه آزمایش تریقلیسیرید نقوی، سال ۲۵۴ هجری
روزی سرد بود .برف زمین را همچون قو سفید کرده بود.
رسول خدا به خدیجه گفت می دانی چرا برف زیباست؟
خدیجه گفت : نه نمی دانم؟
رسول خدا گفت: چرا برف می آید؟
خدیجه گفت چون هوا سرد است.
رسول خدا گفت وقتی ایمان مردم سرد شود پایان آن باریدن برفی به این زیبایی و سفیدی است. این خاصیت ایمان است
اعرابی ساده دلی جفت پا بر امام نقی (ش.م.ر)* وارد شد و پرسید : ای امام چرا در سوگواری جدت حسین همیشه قیمه نذری میدهند؟
امام فرمود : چون شمرابن ذوالجوشن ملعون جدم را در صحرای کربلا قیمه قیمه کرد... اعرابی با افسوس گفت : حیف شد ، ای کاش کبابش کرده بود!

ش.م.ر = شیمیایی . میکروبی . رادیو اکتیو
امام معصوم در جمعی از اصحاب لطیفه بسیار خنده داری نقل فرمودند.. اصحاب به حال مرگ شروع به خنده نمودند ، نیم ساعت بعد امام دوباره همان لطیفه را نقل فرمودند ، این‌بار افراد کمتری خندیدند .... نقل است امام در ۴ ساعت ۱۱ بار لطیفه را تعریف کردند... ، بار آخر عده زیادی از صحابه حالت استفراغ داشتند از شنیدن لطیفه تکراری و احدی نخندید.... ناگهان چهرهٔ امام در هم رفت و فرمودند : در عجبم از مردمی که نمیتوانند به یک لطیفه بیشتر از چند بار بخندند ولی‌ سالهاست که بر یک داستان میگریند. محرم ۲۶۹ ه ق دانشگاه پیام نور تهران
روزی صحابه ای بعد از خوردن آبگوشت ؛ از امام نقی پرسیدند که چه چیزیست که نماز را باطل می کند و چه صدایی ؟
امام دیوان حافظ را باز کردند و خواندند که
در اندرون من خسته دل ندانم چیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
بعد از این شعر بوی عجیبی در منزل پبچید و صحابه خشتک دران از آنجا فرار کرد
امام و فال حافظ
نقل است روزی سعید ابن امامی و امام نقی در حمام زندان سامرا مشغول استحمام بودند. به وقت نوره کشی سعید گفت: راستی! چرا امام حسین ظهر عاشورا نوره کشی کرد در حالی که بچه اش تشنه بود؟ امام با ملایمت فرمودند: تا هنگام ورود به بهشت برای جماع با حوریان آماده باشد. سعید دوباره پرسید: مگر الله که پیرزنان را قبل از ورود به بهشت جوان و سکسی می کند، موهای زائد آقایان را حذف نمی کند؟ امام هر چه سعی کرد چهره رحمانی اسلام را به نمایش بگذارد نشد که نشد... روز بعد پزشکی قانونی علت مرگ سعید را تنقیه نوره اعلام کرد
آیا می‌دایند که شیعیان همه ساله از اول محرم بر سر و سینه می‌کوبند تا لحظه‌ی شهادت امام حسین علیه السلام و همین که خیالشان راحت شد که حسین دیگر کشته شده به خانه می‌روند و با خیال راحت می‌خوابند؟
- از سری فکت‌های شیعه

امام نقی (ق ع):" به خدا سوگند اگر نبود نذری ناذران (نذر دهندگان) و علاقه حقیر به غذای رایگان و قول هیئت ها به نذری فراوان، افسار شترم را در دست گرفته و این بلاد را در ماه محرم وا مینهادم"
واکنش تند امام نسبت به تاخیر در آوردن غذای نذری
روزی یکی از اصحاب با اشاره به آیه "آیا کافران ندیدند که كه آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند و ما آنها را از يكديگر باز كرديم ؟ (۳۰) سوره انبیاء" از امام نقی (ع) پرسید: مگر کافران در روز بیگ بنگ هم بوده اند؟! امام فورا فرمود : به تو چه که بوده اند یا نبوده اند! وادامه داد به خدا سوگند پرسش کنندگان جایشان در بدترین جای دوزخ است و الله پرسش کنندگان را دوست ندارد
شب ناقورا در تکیه نقویون مقیم مرکز، امام مثل هر سال چراغها را خاموش کرد و گفت : همانطور که هر سال در چنین شبی اینجا جمع میشویم و این بازی را در میاوریم باید بگویم که لشگر عباسیون هزاران برابر ماست ، فردا من و همه یارانم به فاکِ فنا خواهیم رفت ! من چراغها را خاموش کردم که هر که از مرگ هراسی دارد از تاریکی استفاده کرده و جیم شود ؛ جماعت جنب و جوشی کردند و ساکت شدند ؛ ناگهان چراغها روشن شد و هارون رشید، خلیفه عباسی با جمعی از وزرای دربار با تندیس علی اصغر بلورین به امام وارد شدند و تبریگ گویان از یک عمر زندگی هنری امام تقدیر کردند!
امام در منجلاب هنر

روزی صحابه ای از امام نقی پرسید: ای امام عزیز، فلسفه عاشوری چیست؟ امام فرمود:" فلسفه چیست؟" آن شخص گفت : فلسفه یکی از شاخه های علوم انسانی است. حضرت فرمود "مانند اقتصاد؟" آن شخص گفت :آری. نقی(ع) بفرمود " پس آن نیز مانند اقتصاد مال خر است و هر کس که کاری فلسفی کند، خریت کرده است."
فلسفه کربلا و عاشوری از دیدگاه نقی، علامه مجلسی

آیا می‌دانید امام حسین در دقیقه ۳۰ مبارزه تصمیم به فرار و عقب نشینی کرد اما لشکر شیعیان متاسفانه به دلیل سنگین بودن علم حضرت عباس و گیر کردن آن به ماشین های پارک شده کنار خیابان نمی‌توانست سرعت لازم را داشته باشد. نقل است امام حسین برای خلاصی از این مشکل حتی اقدام به قطع کردن دستان آن مظلوم فرمودند لیک قمر بنی هاشم با استفاده از دندان به حمل علم ۷۹ تیغه ۸۵۰ کیلو یی ادامه دادند!!!

روزی امام و اصحابش در مسجد بودند که صحابه ای از امام پرسید:اماما، مگر وقتی شیطان به آدم سجده نکرد،خدوند عز و جل اورا از بهشت نراند؟فرمودند: بلی،همینطور است. صحابه پرسید: پس این شیطان رجیم هنگام گول زدن آدم و حوا در بهشت چه غلطی میکرده؟.امام از شدت عصبانیت در شرف انفجار بودند که ناگهان عسگری کوچولو پرید وسط معرکه و عربده کشید :” یا حسین مظلوم” و اصحاب همگی به سر و سینه خود کوفتند و مجلس به حالت روحانی اولیه باز گشت.

نقل است که در روز عاشورا فانتوم های ابابیل برای بمباران لشکر یزید عازم کربلا شدند اما شمر از پیش منطقه را پرواز ممنوع اعلام کرده بود و بدین صورت این شمر ملعون لعن و نفرین ابدی شیعیان را برای خودش خرید!

امام نقی :
کشمشی که به میخانه رواست به نذری حرام است!
خون بر شمشیر پیروز است. عقل بر هر دو
به فرزندان خود بالا رفتن از دیوار و آتش زدن پرچم بیاموزید.

جمعی از اصحاب از امام درخواست کردند که نامه ای به رهبر سرزمین پارس فرستد و
از او بخواهند که دست از آزار مردم آن دیار بردارد. امام بادی صدا دار رها کرده و
فرمود: به جدم سوگند که آن خری که من می شناسم به غیر از صدای این گوز صدایی
نشنود.
"مباحث امام در کاربرد پیام های کوتاه

پیامبر اکرم با صدای بلند فرمود: ﻣﻦ ﺷﻬﺮ ﻋﻠﻤﻢ و علی دروازه ی آن است. امام نقی هم البته تیرک دوم این دروازه است

تولد نقی هم با معجزه شروع شد و باعث شد تمامی مردم سامرا به ایشان ایمان بیاورند. ایشان با وجودی که پدر جوادشان سالها در زندان بودند و با گرده افشانی هم نمی توانستند ایشان را تولید کنند پا به عرصه ی وجود گذاشتند…کریس انجل – باب جوادبازی

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد! / به لطف نیم کردن اصحاب ، همی مهندس شد
!میلاد خجسته یگانه منجی عالم حشریت، حضرت امام نقی(ع)

برو ای گدای مسکین در خانه نقی زن/ که نقی ز در دراید و تو را چنان بگاید/ که دیگر هیچ گدایی در ان خانه نیاید

امام نقی‌: اگر امام زاده ای در مریخ هم باشد مردمانی از سرزمین پارس آن را پیدا کرده و بر آن مقبره خواهند ساخت.

ازامام نقی پرسیدند نشانه ظهور امام زمان چیست؟ایشان فرمود:در آن زمان سیدی خراسانی اما اصالتا آذربایجانی با دستی چلاق خروج می‌کند در حالی که دشمن زیاد دارد. اما تمساحی از یزد و جوادی از آمل و مکاری شکر فروش از شیراز او را یاری می‌کنند و از معجزات آن زمان این است که بر سر عنتری از سمنان هاله نور ظاهر می‌شود.
اصحاب گفتند سبحان الله همه ولایات قوم پارس درگیرند! خوشا به سعادتشان

ابتدای کار او چنان بود که بعد از تولدش، همه عباسیون _لعنت الله علیه الجمعین_ در همه سامرا شایعه کرده بودند که پدر امام نقی دو سال است که در زندان مدینه به سر می برد، اما مادر نقی در سامرا حامله شده است، گفته می شود امام نقی در جواب این خائنین فرموده بودند که :
"شرم بر شما، همانا این معجزه من است که پدرم در زندان سامرا با خودش ور می رود، مادرم در مدینه مرا حامله می شود و چه معجزه ای از این بالاتر؟

کودکی امام نقی:
چون هشت ساله شد، به او لقب ((جماع المکررین)) داده بودند، چه آنکه به سوسمار نر هم رحم نمی کرد و بسیار کثیر الجماع بود، روزی پدرش تقی او را در حال جماع با یک مار کبری یافت، با پس گردنی او را از روی مار بلند کرد و به او گفت: (کره بز به عمویش امام حسن رفته است، خوب به خودت رحم نمی کنی، فکر آبروی من باش، جواب انجمن حقوق حیوانت سامرا را چه بدهم؟)
و اینچنین شد که آن امام همام با پس گردنی به خواستگاری بانوی عفیفه ای به نام سوسن برده شد و نقل است که شش ماه از ازدواج با سوسن نگذشته بود که دوباره جماع با غیر را شروع کرد، در کتاب (قینس) رکورد او ثبت شده است که او با تمام موجودات مونث و خنثی در سامرا، صیغه جاری، و با آنها جماع کرده است.
البته از آن امام همان، رکورد های بسیار به جا مانده است:
رکورد سرعت برای سکس گروپ با سه بز در پشت کوهان شتر هنوز بعد از هزار سال متعلق به او است. باز کردن سوتین سه تن از کنیزان با یک حرکت شمشیر. جماع با عقاب در حال پرواز؛ ختنه نهنگ با دندان. پیشی گرفتن از یوزپلنگ نر در یک صدمتر و جماع با آن؛ هدف قرار دادن کله کچل شش تن از مسلمین به صورت همزمان در هنگام رجم شیطان در مراسم حج؛ و صدها رکورد دیگر که متاسفانه به دلیل توطیه عباسیون، در تاریخ ثبت نشده است.

همانا من ریسمان محکم الهی ورشته استوار و مطمئن او در میان بندگان هستم."هنوز حرف از دهان امام مظلوم خارج نشده بود که صحابه کم عقل، دست و پای امام نقی را از دو طرف گرفته و با شدت تمام کشیدند و مسابقه طناب کشی راه انداختند.سیره امام مظلوم، باب بد فهمی های صحابه

در کتاب تاریخ شیعه شیخ شپش الدین جلبکی آمده است که در سال بیست و سوم از امامت امام نقی (اج)، سامرا مورد حمله نظامی غرب و اسراقیل قرار گرفت. اصحاب حضرتش به نزد امام رفته و از ایشان خواستند برای حفظ جان به سفارت روسیه یا سین (چین فعلی) پناه ببرند. امام ابتدا از انجام این کار خودداری کرده و فرمود:"من یک عمر را زیر بیرق اسلام صرف کرده ام. حالا بیایم و بروم زیر بیرق کفر؟ پس از اصابت اولین بمب به سامرا امام مجدداً فرمودند:" بیرق کفر کجاست؟"تاریخ شیعه، شیخ شپش الدین جلبکی،

امام نقی (نق) فرمودند: اولین روحانی جهان، اولین شیادی بود که به اولین ابله رسید

امام در نماز جمعه در حوزه نقویه سامرا اعلام کرد:به علت گران شدن تاید از این به بعد نظافت وپاکیزگی تنها یک پنجم ایمان است ...امام و اهمیت دادن به جیب مردم

من نقی بودم و لوگوی گوگل جایم بود ... فیسبوک آورد و در این پیج خرابم افکند

نزدیک عید نوقروز بود که امامنا کارگری را از برای خانه تکانی به خانه آوردند. کارگر که کارش تمام شد امام جماع مفصلی با وی بکردند و رو به یاران بفرمودند: کارگر را تا عرقش خشک نشده باید کرد!نقل است اصحاب خشتک ها دریدند و نعره زنان به سمت میدان ها سرازیر شدند و کارگرها اختیار نمودند!

امام نقی (ع) ارشمیدس را دید که از حوض آب بیرون آمد و همچنان می دوید و می گفت: یافتم ! یافتم! امام جلویش را گرفت و پرسید چه چیزی را یافتی ؟! ارشمیدس گفت: قانون وزن اجسام در آب را ! امام کتک مفصلی به او زد و فرمود ای نادان گمان کردم حکمت غسل ارتماسی را یافتی! کسی که غسل ارتماسی نداند هر چه التماس کند به بهشت نمی رود!

صحابه ای در مکتب از امام نقی پرسید:اماما خودت و پدرت به فدایم! سونامی ژاپن هم دست کمی از عذاب قوم عاد و ثمود ندارد .چرا آن را در قرآن ثبت نمی کنی؟ ناگهان بوی شبهه در دین، فضای مکتب را در بر گرفت .امام جهت رفع بوی شبهه، باد خوش را از جانب خویش فرمان وزیدن دادند...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر