و ابرام به مصر فرود آمد… به زن خود سارا می گفت: اینک می دانم که تو زن نیکو منظر هستی همانا چون اهل مصر تو را ببیند گویند این زوجه اوست پس مرا بکشند و تو را زنده نگاه دارند پس بگو که تو خواهر من هستی… و امرای فرعون او را دیدند و او را در حضور فرعون ستودند پس وی را به خانه ی فرعون در آوردند و به خاطر وی با ابرام احسان نمود و او صاحب میش ها و گاوان و… شد
-سفر پیدایش، باب ۱۲ : ۱۱
۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه
۱۳۸۹ شهریور ۲۵, پنجشنبه
حسین بن علی,سفینه البحار و مدینه الاحکام و الاثار,صفحه 146
ما از تبار قریشیم,هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانیان. هر عربی از هر ایرانی بهتر وبالاتر.هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر,ایرانیها را باید دستگیر وبه مدینه آورد.زنانشان را فرختن ومردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشتن."
۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه
فردوسی به مهاجمان عرب: پتیاره/اهرمن/مارخوار... آیا براستی او شیعه علی بود
آیا فردوسی شیعه علی بود. اگر هم مطلب کوتاهی در وصف محمد,علی,عمر ....نوشته به خاطر این بوده که کتابش از گزند این مهاجمان در امان بمونه همانطور که مردم ایران باستان اسامی الله, محمد حسن, . . . را روی پایه های پاسارگاد نوشتند تا اعراب اون رو تخریب نکنند
ابیات زیر اوج افسوس او را از تهاجم اعراب میرسونه. آیا علی, حسن, . . . . از همان قماش نبودند؟
از این مارخوار اهرمن چهرگان / ز دانایی و شرم بی بهرگان
نه گنج و نه نام و نه تخت و نژاد / همی داد خواهند گیتی به باد
از این زاغساران بی آب و رنگ / نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ
بدین تخت شاهی نهادست روی / شکم گرسنه مرد دیهیم جوی
انوشیروان دیده بُد این به خواب / کزین تخت بپراکند رنگ و آب
چنان دید کز تازیان صد هزار / هیونان مست و گسسته مهار
گذر یافتندی به اروند رود / نماندی بر این بوم و بر تار و پود
هم آتش بِمُردی به آتشکده / شدی نور نوروز و جشن سَده
ز ایران و بابِل ز کشت و دِرود / به چرخ زحل بر شدی تیره دود
به هر کشوری در ستمکاره ای / پدید آید و زشت پتیاره ای
نشانِ شب تیره آید پدید / ز ما بخت فرخ بخواهد پرید
ابیات زیر اوج افسوس او را از تهاجم اعراب میرسونه. آیا علی, حسن, . . . . از همان قماش نبودند؟
از این مارخوار اهرمن چهرگان / ز دانایی و شرم بی بهرگان
نه گنج و نه نام و نه تخت و نژاد / همی داد خواهند گیتی به باد
از این زاغساران بی آب و رنگ / نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ
بدین تخت شاهی نهادست روی / شکم گرسنه مرد دیهیم جوی
انوشیروان دیده بُد این به خواب / کزین تخت بپراکند رنگ و آب
چنان دید کز تازیان صد هزار / هیونان مست و گسسته مهار
گذر یافتندی به اروند رود / نماندی بر این بوم و بر تار و پود
هم آتش بِمُردی به آتشکده / شدی نور نوروز و جشن سَده
ز ایران و بابِل ز کشت و دِرود / به چرخ زحل بر شدی تیره دود
به هر کشوری در ستمکاره ای / پدید آید و زشت پتیاره ای
نشانِ شب تیره آید پدید / ز ما بخت فرخ بخواهد پرید
۱۳۸۹ شهریور ۱۷, چهارشنبه
میزان رشنفکری خاتمی: فاشیسم از لیبرالیسم بسیار بدتر و خطرناکتر است!
خاتمی هرجا توانسته است با بیرحمی تمام بر نظامهای انسانی و مدرن غربی تاخته است و به جای آن، نسخه جمهوری اسلامی را برای جامعه تجویز کرده است
خاتمی:.
دل خوش نداشتن از حکومت دینی بدتر از سکولار شدن است.
ما مدعی هستیم اصلاحاتی که میگوییم از رواج سکولاریسم و افول دین در جامعه و اذهان و رفتار ایرانیان جلوگیری میکند.
ما از جمهوری اسلامی که منطبق با معیارهای اسلامی و مردمسالاری نیز هست دفاع میکنیم و تنها راه دفاع از این حکومت و تقویت آن را همین اصلاحات میدانیم.
فاشیسم از لیبرالیسم بسیار بدتر و خطرناکتر است
ما راهمان این راه بود که اگر تداوم پیدا میکرد و انشالله باید تداوم پیدا کند، میتوانست و میتواند هم استبداد را به عنوان پدیده تلخ و زشت تاریخی از صحنه خارج کند و هم مانع سکولاریسم که انسان را از بسیاری معیارهای معنوی محروم میکند؛ بشود.»
خاتمی:.
دل خوش نداشتن از حکومت دینی بدتر از سکولار شدن است.
ما مدعی هستیم اصلاحاتی که میگوییم از رواج سکولاریسم و افول دین در جامعه و اذهان و رفتار ایرانیان جلوگیری میکند.
ما از جمهوری اسلامی که منطبق با معیارهای اسلامی و مردمسالاری نیز هست دفاع میکنیم و تنها راه دفاع از این حکومت و تقویت آن را همین اصلاحات میدانیم.
فاشیسم از لیبرالیسم بسیار بدتر و خطرناکتر است
ما راهمان این راه بود که اگر تداوم پیدا میکرد و انشالله باید تداوم پیدا کند، میتوانست و میتواند هم استبداد را به عنوان پدیده تلخ و زشت تاریخی از صحنه خارج کند و هم مانع سکولاریسم که انسان را از بسیاری معیارهای معنوی محروم میکند؛ بشود.»
اشتراک در:
پستها (Atom)