۱۳۸۸ اسفند ۱, شنبه

ما نسل سوخته نیستیم ، نسل "نجات" ایم

نسل سوخته نسلی است که زیر چکمه های بنی امیه و بنی عباس تا صفویه و قاجاریه با ذلت و بدبختی و جهالت و جهالت و جهالت سالیان سال خموده و بیروح زندگی کرد. ما نسل روشنائی و آگاهی هستیم ، نسلی که جهالت را برای ابد در ایران و منطقه دفن خواهد کرد و چراغ روشنائی و آگاهی را پیش روی سرزمینهای کهن منطقه خواهد گشود.
ما نسلی شجاع هستیم که آیندگان به ان" نسل نجات" نام خواند داد و به ان افتخار خواند کرد. نسلی که تفکری را محکوم نمیکند که درون خود به وسعت همه اندیشه ها فضای اندیشه دارد و در میان خود تفکری که نه تقاضای حذف خدا را دارد (درسی از ماتریالیسم که بازتابی بود در برابر قرون وستا ) و نه جهان را به بیهودگی و بی سرانجامی زندگی حیوان گونه ( درسی از نیهیلیسم ) محدود میکند، اما میداند که "دین افیون توده هاست " (درسی از مارکس ) و به گفته اقبال لاهوری متعلق به دوره کودکی ذهن بشری،(جامعه شناسی نیز سه دوره کودکی و معجزه -بلوغ و متفکرین اجتمایی -عقلانیت وجامعه شناسی را می پذیرد ) که کودک است که نیازمند هدایت است نه انسان بالغ ، متفکر و شعورمدارومسئولیت پذیر (درسی ازاگزیستانسیالیسم )که هدایت را "خود " مییابد و با تفکر خویش ، با توانایی خویش
با " قانونی " انسانی (درسی از سکولاریسم ) زندگی و آینده خود را میسازد. و چه زیباست این آخرین پیام اسطوره و رمزکه انسانیت آفریده برتر خداست و ملائک در پای "انسانیت" است که به زانو فتاده اند . پس چه گمراهند ان کوتاه عقلانی که انسان بودن(درسی از اومانیسم) و انسانیت و آزادی وآزادگی را لگدمال میکنند.
آری، ما نسلی هستیم که دموکرسی را با قلب توکویل ستایش می کنیم ومیپذیریم و با عقل اونقد، ما مایکل مور را می فهمیم و میدانیم که صفا و صداقت حالتهای عزیزی هستند که نایابند ولی قابل تکثیر و پیوند دهنده گوهره وجود انسانها با همه تفاوتها. ما درگیر نخوت غرور پوچ خود برتر بینی نمی شویم ، بادی در گلو نداریم و چشمانمان حقارت نگاه های از "بالا "به دیگران را به سخره گرفته است. ما متکثران مکمل ایم با صداقتی که چراغ راه اصلاح خطاهاست. آری ما نسل "ساخته " شده ایم ، نه نسل " سوخته "، ما نسل" نجات " ایم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر