۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه
حسین بن علی,سفینه البحار و مدینه الاحکام و الاثار,صفحه 146
ما از تبار قریشیم,هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانیان. هر عربی از هر ایرانی بهتر وبالاتر.هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر,ایرانیها را باید دستگیر وبه مدینه آورد.زنانشان را فرختن ومردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشتن."
تاریخ نامه بلعمی، : پیغمبر علی و زبیررا بخواند و گفت شمشیر بکشید واسیران را یک یک را گردن همی زنید و اندر این چاه همی افکنید
پس آن جهودان به حکم پیغمبر از حصار بیرون آمدند، گفتند ای رسول خدای، با ما نیکویی کن و ما را ببخش. گفت : بر حکم مهتر شما سعد بن معاذ بسند کردم. گفتند ما نیز بسند کردیم. و این سعد را تیری بر دست زده بودند و خون همی آمد و باز نمی ایستاد. آن جهودان برفتند و سعد را بر اسبی نشاندند و پیش پیغمبر آوردند. سعد گفت : همه را گردن بباید زدن و خواسته شان غارت کردن و زن و فرزند برده کردن. پیغمبر شاد شد و گفت : یا سعد، حکم چنان کردی که خدای بفرمود. راست چون جهودان این سخن بشنیدند هر چه بتوانستند گریختن، اندر بیابان بگریخت، و آن چه بماندند، و مردمان این حصار هشتصد مرد بودند، پیغمبر بفرمود تا همه را دست ها ببستند و خواسته ها برگرفتند و به مدینه بازآمدند به آخر ذی القعده. و دست های این مردمان سه روز بسته بود اندر آن زندان تا خواسته ها همه به مدینه باز آوردند. پس پیغمبر بفرمود تا به میان بازار مدینه چاهی بکندند و پیغمبر علیه السلام بر لب آن چاه بنشست و علی بن ابی طالب را و زبیر بن العوام را بخواند و گفت شمشیر بکشید و یک یک را گردن همی زنید و اندر این چاه همی افکنید». (همان، ص ۲۰۰)
۱۳۸۹ خرداد ۲۵, سهشنبه
برگرفته از کتاب نصایح (سخنان چهارده معصوم)، تالیف آیت الله مشکینی
حيوانات مسخ شده كدامند؟ (از زبان رسول الله) علی می فرماید : روزی از پیامبر اسلام پرسیدم: یا رسول الله حیوانات مسخ شده کدامند؟ حضرت فرمود: انها ۱۳ حیوان هستند. فیل، خرس، خوک، میمون، مارماهی، سوسمار، شب پره (یا پرستو)، کرم سیاه آبی، عقرب، عنکبوت، خرگوش، سهیل و زهره (نام دو حیوان دریایی است). آنگاه پرسیدم علت مسخ شدن اینها چه بود؟ حضرت فرمود: فیل مردی لوطی(اهل لواط) بود. خرس مردی مابون بود که مردها را به خود می خواند. خوک عده ای نصرانی بودند که از خدا خواستند تا غذای آسمانی بر آنها بفرستد و با اینکه خواسته شان عملی شد بر کفر خود افزودند. میمون کسانی بودند که روز شنبه برخلاف دستور دینشان ماهی گرفتند. مارماهی مرد دیوثی بود که همسرش را در اختیار مردم می گذاشت. سوسمار بادیه نشینی بود که سر راه حاجیان را می گرفت و اموالشان را می برد. شب پره دزدی بود که خرماهای مردم را از سر درختان سرقت میکرد. کرم سیاه سخن چینی بود که میان دوستان جدایی می انداخت. عقرب مرد بد زبانی بود که هیچ کس از نیش زبانش آسوده نبود. عنکبوت زنی بود که به شوهرش خیانت کرده بود. خرگوش زنی بود که غسل حیض و غیره نمی کرد. سهیل گمرک چی بود در یمن. زهره زنی نصرانی بود و این زن همان است که هاروت و ماروت را فریفت.
۱۳۸۹ خرداد ۱۵, شنبه
نامۀ خمینی در عزل منتظری:براي اينكه در قعر جهنم نسوزيد خود اعتراف به اشتباه و گناه كنيد، شايد خدا كمكتان كند!
بسم الله الرحمن الرحيم
با دلي پر خون و قلبي شكسته چند كلمه اي برايتان مي نويسم تا مردم روزي در جريان امر قرار گيرند. شما در نامه اخيرتان نوشته ايد كه نظر تو را شرعا بر نظر خود مقدم مي دانم ؛ خدا را در نظر مي گيرم و مسائلي را گوشزد مي كنم . از آنجا كه روشن شده است كه شما اين كشور و انقلاب اسلامي عزيز مردم مسلمان ايران را پس از من به دست ليبرالها و از كانال آنها به منافقين مي سپاريد، صلاحيت و مشروعيت رهبري آينده نظام رااز دست داده ايد. شما در اكثر نامه ها و صحبتها و موضعگيريهايتان نشان داديد كه معتقديد ليبرالها و منافقين بايد بر كشور حكومت كنند. به قدري مطالبي كه مي گفتيدديكته شده منافقين بود كه من فايده اي براي جواب به آنها نمي ديدم . مثلا در همين دفاعيه شما از منافقين تعداد بسيار معدودي كه در جنگ مسلحانه عليه اسلام و انقلاب محكوم به اعدام شده بودند را منافقين از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند ومي بينيد كه چه خدمت ارزنده اي به استكبار كرده ايد. در مسئله مهدي هاشمي قاتل ، شمااو را از همه متدينين متدينتر مي دانستيد و با اينكه برايتان ثابت شده بود كه او قاتل است مرتب پيغام مي داديد كه او را نكشيد. از قضاياي مثل قضيه مهدي هاشمي كه بسيار است و من حال بازگو كردن تمامي آنها را ندارم . شما از اين پس وكيل من نمي باشيد و به طلابي كه پول براي شما مي آورند بگوييد به قم منزل آقاي پسنديده و يا در تهران به جماران مراجعه كنند. بحمدالله از اين پس شما مسئله مالي هم نداريد. اگر شما نظر من را شرعا
جناب آقاي منتظري
صفحه : 331
3- ديگر نه براي من نامه بنويسيد و نه اجازه دهيد منافقين هر چه اسرار مملكت است را به راديوهاي بيگانه دهند.
سخني از سر درد و رنج و با دلي شكسته و پر از غم و اندوه با مردم عزيزمان دارم : من با خداي خود عهد كردم كه از بدي افرادي كه مكلف به اغماض آن نيستم هرگزچشم پوشي نكنم . من با خداي خود پيمان بسته ام كه رضاي او را بر رضاي مردم ودوستان مقدم دارم ؛ اگر تمام جهان عليه من قيام كنند دست از حق و حقيقت برنمي دارم .
4- نامه ها و سخنرانيهاي منافقين كه به وسيله شما از رسانه هاي گروهي به مردم مي رسيد؛ ضربات سنگيني بر اسلام و انقلاب زد و موجب خيانتي بزرگ به سربازان گمنام امام زمان - روحي له الفدا - و خونهاي پاك شهداي اسلام و انقلاب گرديد؛ براي اينكه در قعر جهنم نسوزيد خود اعتراف به اشتباه و گناه كنيد، شايد خدا كمكتان كند.
مقدم بر نظر خود مي دانيد - كه مسلما منافقين صلاح نمي دانند و شما مشغول به نوشتن چيزهايي مي شويد كه آخرتتان را خرابتر مي كند - با دلي شكسته و سينه اي گداخته ازآتش بي مهريها با اتكا به خداوند متعال به شما كه حاصل عمر من بوديد چند نصيحت مي كنم ديگر خود دانيد:
1- سعي كنيد افراد بيت خود را عوض كنيد تا سهم مبارك امام بر حلقوم منافقين وگروه مهدي هاشمي و ليبرالها نريزد.
2- از آنجا كه ساده لوح هستيد و سريعا تحريك مي شويد در هيچ كار سياسي دخالت نكنيد، شايد خدا از سر تقصيرات شما بگذرد.
والله قسم ، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم ، ولي در آن وقت شما را ساده لوح مي دانستم كه مدير و مدبر نبوديد ولي شخصي بوديد تحصيلكرده كه مفيد براي حوزه هاي علميه بوديد و اگر اينگونه كارهاتان را ادامه دهيد مسلما تكليف ديگري دارم و مي دانيد كه از تكليف خود سرپيچي نمي كنم . والله قسم ، من با نخست وزيري بازرگان مخالف بودم ولي او را هم آدم خوبي مي دانستم . والله قسم ، من راي به رياست جمهوري بني صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذيرفتم .
با دلي پر خون و قلبي شكسته چند كلمه اي برايتان مي نويسم تا مردم روزي در جريان امر قرار گيرند. شما در نامه اخيرتان نوشته ايد كه نظر تو را شرعا بر نظر خود مقدم مي دانم ؛ خدا را در نظر مي گيرم و مسائلي را گوشزد مي كنم . از آنجا كه روشن شده است كه شما اين كشور و انقلاب اسلامي عزيز مردم مسلمان ايران را پس از من به دست ليبرالها و از كانال آنها به منافقين مي سپاريد، صلاحيت و مشروعيت رهبري آينده نظام رااز دست داده ايد. شما در اكثر نامه ها و صحبتها و موضعگيريهايتان نشان داديد كه معتقديد ليبرالها و منافقين بايد بر كشور حكومت كنند. به قدري مطالبي كه مي گفتيدديكته شده منافقين بود كه من فايده اي براي جواب به آنها نمي ديدم . مثلا در همين دفاعيه شما از منافقين تعداد بسيار معدودي كه در جنگ مسلحانه عليه اسلام و انقلاب محكوم به اعدام شده بودند را منافقين از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند ومي بينيد كه چه خدمت ارزنده اي به استكبار كرده ايد. در مسئله مهدي هاشمي قاتل ، شمااو را از همه متدينين متدينتر مي دانستيد و با اينكه برايتان ثابت شده بود كه او قاتل است مرتب پيغام مي داديد كه او را نكشيد. از قضاياي مثل قضيه مهدي هاشمي كه بسيار است و من حال بازگو كردن تمامي آنها را ندارم . شما از اين پس وكيل من نمي باشيد و به طلابي كه پول براي شما مي آورند بگوييد به قم منزل آقاي پسنديده و يا در تهران به جماران مراجعه كنند. بحمدالله از اين پس شما مسئله مالي هم نداريد. اگر شما نظر من را شرعا
جناب آقاي منتظري
صفحه : 331
3- ديگر نه براي من نامه بنويسيد و نه اجازه دهيد منافقين هر چه اسرار مملكت است را به راديوهاي بيگانه دهند.
سخني از سر درد و رنج و با دلي شكسته و پر از غم و اندوه با مردم عزيزمان دارم : من با خداي خود عهد كردم كه از بدي افرادي كه مكلف به اغماض آن نيستم هرگزچشم پوشي نكنم . من با خداي خود پيمان بسته ام كه رضاي او را بر رضاي مردم ودوستان مقدم دارم ؛ اگر تمام جهان عليه من قيام كنند دست از حق و حقيقت برنمي دارم .
4- نامه ها و سخنرانيهاي منافقين كه به وسيله شما از رسانه هاي گروهي به مردم مي رسيد؛ ضربات سنگيني بر اسلام و انقلاب زد و موجب خيانتي بزرگ به سربازان گمنام امام زمان - روحي له الفدا - و خونهاي پاك شهداي اسلام و انقلاب گرديد؛ براي اينكه در قعر جهنم نسوزيد خود اعتراف به اشتباه و گناه كنيد، شايد خدا كمكتان كند.
مقدم بر نظر خود مي دانيد - كه مسلما منافقين صلاح نمي دانند و شما مشغول به نوشتن چيزهايي مي شويد كه آخرتتان را خرابتر مي كند - با دلي شكسته و سينه اي گداخته ازآتش بي مهريها با اتكا به خداوند متعال به شما كه حاصل عمر من بوديد چند نصيحت مي كنم ديگر خود دانيد:
1- سعي كنيد افراد بيت خود را عوض كنيد تا سهم مبارك امام بر حلقوم منافقين وگروه مهدي هاشمي و ليبرالها نريزد.
2- از آنجا كه ساده لوح هستيد و سريعا تحريك مي شويد در هيچ كار سياسي دخالت نكنيد، شايد خدا از سر تقصيرات شما بگذرد.
والله قسم ، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم ، ولي در آن وقت شما را ساده لوح مي دانستم كه مدير و مدبر نبوديد ولي شخصي بوديد تحصيلكرده كه مفيد براي حوزه هاي علميه بوديد و اگر اينگونه كارهاتان را ادامه دهيد مسلما تكليف ديگري دارم و مي دانيد كه از تكليف خود سرپيچي نمي كنم . والله قسم ، من با نخست وزيري بازرگان مخالف بودم ولي او را هم آدم خوبي مي دانستم . والله قسم ، من راي به رياست جمهوري بني صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذيرفتم .
اشتراک در:
پستها (Atom)